از زبان مری: امروز واقعا نگرانم! چون دیشب اتفاق کمی ترسناکی افتاد.« فلش بک به دیشب» از زبان ماری: یه سر و صدا هایی شنیدم پاشدم ببینم چی شده که یک نامه پیدا میکنم نوشته « سلام من نفر هشتم گروه هستم و بخواطر جئون جونگ کوک حذف شدم و می خوام ان.تق.ام بگیرم برای آزاد کردن باید ۵۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ دلار بدین» یکهو قلبم میاد تو دهنم سریع میرم مری بیدار می کنم « پایان فلش بک » از زبان مری: همه دنبال کوک میگردیم.
از زبان موچی: به همه زنگ زدم که یک جا جمع شیم بعد پراکنده شیم تا کوک رو پیدا کنیم.( همه خونه ی مری و ماری جمع شدیم ) از زبان ته ته: یکهو واسه هممون همزمان یک پیام میاد نگاه میکنم « نمیخوایم کوک جونتون رو نجات بدین؟ باید ۹۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ دلار بدین تا کوک رو آزاد کنم» از گوشی کوکه اما....... کوک که همچین پیامی نمیده. حتما نفر هشتمه.
( ساعت ۱۵: ۱۵ اداره پلیس ) از زبان جین: درسته باهاش دعوا دارم اما نگرانشم من به عنوان بزرگ ترین عضو گروه مسئولیت این رو هم دارم که حواسم به بقیه اعضا به خصوص جوون ترین عضو یعنی کوک باشه ماری: آقا جئون جونگ کوک گم شده بعد میگید نمیتونید کاری کنید؟ 😭😭😭😭😭😭 یعنی چی؟ 😭😭😭😭😭 . از زبان شوگا: فکر کنم باید اون پول رو بدیم. شوگولی: بچه ها پولاتون رو رو هم بزارید ببینیم چقدر کم داریم؟ از زبان هوپ: پولامون هم روهم پذاریم ۳۰۰۰۰۰۰۰ دلار میشه
بهش پیام میدم میگم « نتونستیم پول رو کامل کنیم اما مقداریش رو جمع کردیم چطوری بدم بهت » جواب داد « مری و ماری بفرست به این آدرسی که برات میفرستم » بعد ادامه داد « اگه بفهمم باهاشون اومدین جلوی چشمتون اونا رو م.ی.ک.وش.م» نمیدونستم چی کار کنم نمیتونستم تنها بفرستمشون ولی اگه باهاشون میرفتم میترسیدم بک. و. ش. د. ش. و. ن. رفتم به مری گفتم گفت مراقب خودش هست. آدرس رو برام فرستاد برای مری فرستادم که راه رو گم نکنه دارن آمده میشن .
به محل قرار می رسیم. یک نفر که بارونی تنشه و صورتش رو هم پوشونده به طرف ما میاد و میگه: پولا رو رد کن بیاد. ماری: اول کوک رو بیار میخوام باهاش صحبت کنم. « باشه اما فقط برای ۱ دقیقه » از زبان مری: نفر هشتم رفت و کوک رو آورد و کاری چیز هایی که هوپ بهش گفته بود رو به کوک گفت. پولا رو دادیم به نفر هشتم و بعد برگشتیم خونه.
هیچی نداره لظفا رد یا شخصیش نکن ناظر جون
بای بای کیوتا 💕
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (1)