‹پـشت‌نـقاب┋𝗕𝘢𝘯𝘢 𝗕𝘢𝘺𝘦𝘴›🍥🩰

نـیم‌کـامبک:بـی‌هـایندده‌مـاسک🍥🩰نـویسنده:یـونا-لـانا🍥🩰ریتم:بـلک‌سـوان🍥🩰تـاریخ‌انـتشار:𝟰 𝟯 𝟮𝟬𝟮𝟯🍥🩰

یونا؛تو میدونی پشت این نقاب چی مخفی شده؟این منم [] کارینا؛قلبی پر از نفرت به کسی که وجود نداره یا ارزو های هیچ و پوچ [] لانا؛قلبو الوده میکنن؛ترسیدن از اشیای بی جون؛ وجود نداشتن توی دنیای فانی ترسناک تره [] لیا؛قلب پس از نفرت منو گرفتی و تمیزش کردی اما من بهش تاریکی درونمو تزریق کردم به روح پاکت [] یونا؛قلبت از شیشه بود ولی نفهمیدم؛بود بود بود؛قلبتو بهم باختی؛باختی باختی باختی [] لانا؛توی قصر ارواح ظاهر شدم تا ببینمت ولی خیلی وقت بود دروازه ها بسته بود [] لیا؛مثل اینکه بخوای از چیزی که نیست بخوای باشه [] کارینا؛اخرین ارزو توی قصر ارواح ما تو بود این سفر روح ما بود خط اتصال منتظرتیم [] یونا؛انعکاس نور؛انعکاس خودم توی اینه باعث دیده نشدن بقیه شد خودمو دیدم و مغرور شدم؛همین باعث جدایی بین ما شد؛خط اتصال دنبالمون کرد اما این دروازه بسته بود؛نخ قرمزی که به عنوان یه اتصال دنبالمون میومد راهو نشونم داد [] کارینا؛انعکاس تو توی اینه باعث شد قلبم به لرزه بیوفته؛مدت هاست توی قصر قو منتظر دیدنتم میس هوانگ[] لانا؛سر گذشتی دردناک و بعد مدت ها تو قصر ارواح در کنار قو ها [] لیا؛قلب ادمو به لرزش در میاره؛این اخرین دیدار نیست! []لانا؛قلبت از شیشه بود ولی نفهمیدم؛بود بود بود؛قلبتو بهم باختی؛باختی باختی باختی [] یونا؛توی قصر ارواح ظاهر شدم تا ببینمت ولی خیلی وقت بود دروازه ها بسته بود [] کارینا؛مثل اینکه بخوای از چیزی که نیست بخوای باشه [] لیا؛اخرین ارزو توی قصر ارواح ما تو بود این سفر روح ما بود خط اتصال منتظرتیم [] یونا؛اخرین دیدار؛اخرین دیدار؛اخرین دیدار؛قطعا به دنبال سفر روح میره[]

𝘠𝘰𝘰𝘯𝘢𝘩: 𝘥𝘰 𝘺𝘰𝘶 𝘬𝘯𝘰𝘸 𝘸𝘩𝘢𝘵 𝘪𝘴 𝘩𝘪𝘥𝘥𝘦𝘯 𝘣𝘦𝘩𝘪𝘯𝘥 𝘵𝘩𝘪𝘴 𝘮𝘢𝘴𝘬? 𝘛𝘩𝘪𝘴 𝘪𝘴 𝘮𝘦 [] 𝘒𝘢𝘳𝘪𝘯𝘢: 𝘢 𝘩𝘦𝘢𝘳𝘵 𝘧𝘶𝘭𝘭 𝘰𝘧 𝘩𝘢𝘵𝘳𝘦𝘥 𝘧𝘰𝘳 𝘴𝘰𝘮𝘦𝘰𝘯𝘦 𝘸𝘩𝘰 𝘥𝘰𝘦𝘴𝘯'𝘵 𝘦𝘹𝘪𝘴𝘵 𝘰𝘳 𝘦𝘮𝘱𝘵𝘺 𝘥𝘦𝘴𝘪𝘳𝘦𝘴 [] 𝘓𝘢𝘯𝘢: 𝘵𝘩𝘦𝘺 𝘱𝘰𝘭𝘭𝘶𝘵𝘦 𝘵𝘩𝘦 𝘩𝘦𝘢𝘳𝘵; 𝘧𝘦𝘢𝘳 𝘰𝘧 𝘪𝘯𝘢𝘯𝘪𝘮𝘢𝘵𝘦 𝘰𝘣𝘫𝘦𝘤𝘵𝘴; 𝘕𝘰𝘵 𝘦𝘹𝘪𝘴𝘵𝘪𝘯𝘨 𝘪𝘯 𝘵𝘩𝘦 𝘮𝘰𝘳𝘵𝘢𝘭 𝘸𝘰𝘳𝘭𝘥 𝘪𝘴 𝘴𝘤𝘢𝘳𝘪𝘦𝘳 [] 𝘓𝘪𝘢: 𝘠𝘰𝘶 𝘵𝘰𝘰𝘬 𝘮𝘺 𝘩𝘦𝘢𝘳𝘵 𝘢𝘧𝘵𝘦𝘳 𝘩𝘢𝘵𝘦 𝘢𝘯𝘥 𝘤𝘭𝘦𝘢𝘯𝘦𝘥 𝘪𝘵, 𝘣𝘶𝘵 𝘐 𝘪𝘯𝘫𝘦𝘤𝘵𝘦𝘥 𝘮𝘺 𝘪𝘯𝘯𝘦𝘳 𝘥𝘢𝘳𝘬𝘯𝘦𝘴𝘴 𝘪𝘯𝘵𝘰 𝘺𝘰𝘶𝘳 𝘴𝘰𝘶𝘭 [] 𝘠𝘰𝘰𝘯𝘢𝘩: 𝘠𝘰𝘶𝘳 𝘩𝘦𝘢𝘳𝘵 𝘸𝘢𝘴 𝘮𝘢𝘥𝘦 𝘰𝘧 𝘨𝘭𝘢𝘴𝘴 𝘣𝘶𝘵 𝘐 𝘥𝘪𝘥𝘯'𝘵 𝘶𝘯𝘥𝘦𝘳𝘴𝘵𝘢𝘯𝘥 𝘪𝘵; 𝘺𝘰𝘶 𝘭𝘰𝘴𝘵 𝘺𝘰𝘶𝘳 𝘩𝘦𝘢𝘳𝘵 𝘵𝘰 𝘮𝘦, 𝘺𝘰𝘶 𝘭𝘰𝘴𝘵 𝘠𝘰𝘶 𝘭𝘰𝘴𝘵, 𝘺𝘰𝘶 𝘭𝘰𝘴𝘵 [] 𝘓𝘢𝘯𝘢: 𝘐 𝘢𝘱𝘱𝘦𝘢𝘳𝘦𝘥 𝘪𝘯 𝘵𝘩𝘦 𝘨𝘩𝘰𝘴𝘵 𝘱𝘢𝘭𝘢𝘤𝘦 𝘵𝘰 𝘴𝘦𝘦 𝘺𝘰𝘶, 𝘣𝘶𝘵 𝘵𝘩𝘦 𝘨𝘢𝘵𝘦𝘴 𝘸𝘦𝘳𝘦 𝘤𝘭𝘰𝘴𝘦𝘥 𝘧𝘰𝘳 𝘢 𝘭𝘰𝘯𝘨 𝘵𝘪𝘮𝘦 [] 𝘓𝘪𝘢: 𝘪𝘵'𝘴 𝘭𝘪𝘬𝘦 𝘺𝘰𝘶 𝘸𝘢𝘯𝘵 𝘴𝘰𝘮𝘦𝘵𝘩𝘪𝘯𝘨 𝘵𝘩𝘢𝘵 𝘥𝘰𝘦𝘴𝘯'𝘵 𝘦𝘹𝘪𝘴𝘵 [] 𝘒𝘢𝘳𝘪𝘯𝘢; 𝘵𝘩𝘦 𝘭𝘢𝘴𝘵 𝘸𝘪𝘴𝘩 𝘪𝘯 𝘰𝘶𝘳 𝘨𝘩𝘰𝘴𝘵 𝘱𝘢𝘭𝘢𝘤𝘦 𝘸𝘢𝘴 𝘺𝘰𝘶, 𝘵𝘩𝘪𝘴 𝘪𝘴 𝘵𝘩𝘦 𝘫𝘰𝘶𝘳𝘯𝘦𝘺 𝘰𝘧 𝘰𝘶𝘳 𝘴𝘰𝘶𝘭 𝘛𝘩𝘦𝘳𝘦 𝘸𝘢𝘴 𝘢 𝘤𝘰𝘯𝘯𝘦𝘤𝘵𝘪𝘰𝘯 𝘭𝘪𝘯𝘦 𝘸𝘢𝘪𝘵𝘪𝘯𝘨 𝘧𝘰𝘳 𝘰𝘶𝘳 𝘵𝘦𝘢𝘮 [] 𝘠𝘰𝘰𝘯𝘢𝘩: 𝘳𝘦𝘧𝘭𝘦𝘤𝘵𝘪𝘰𝘯 𝘰𝘧 𝘭𝘪𝘨𝘩𝘵; 𝘳𝘦𝘧𝘭𝘦𝘤𝘵𝘪𝘰𝘯 𝘰𝘧 𝘮𝘺𝘴𝘦𝘭𝘧 𝘪𝘯 𝘵𝘩𝘪𝘴 𝘮𝘢𝘥𝘦 𝘰𝘵𝘩𝘦𝘳𝘴 𝘪𝘯𝘷𝘪𝘴𝘪𝘣𝘭𝘦, 𝘐 𝘴𝘢𝘸 𝘮𝘺𝘴𝘦𝘭𝘧 𝘢𝘯𝘥 𝘐 𝘣𝘦𝘤𝘢𝘮𝘦 𝘱𝘳𝘰𝘶𝘥; 𝘵𝘩𝘪𝘴 𝘤𝘢𝘶𝘴𝘦𝘥 𝘵𝘩𝘦 𝘴𝘦𝘱𝘢𝘳𝘢𝘵𝘪𝘰𝘯 𝘣𝘦𝘵𝘸𝘦𝘦𝘯 𝘶𝘴; 𝘵𝘩𝘦 𝘤𝘰𝘯𝘯𝘦𝘤𝘵𝘪𝘰𝘯 𝘭𝘪𝘯𝘦 𝘧𝘰𝘭𝘭𝘰𝘸𝘦𝘥 𝘶𝘴 𝘣𝘶𝘵 𝘵𝘩𝘪𝘴 𝘨𝘢𝘵𝘦 𝘸𝘢𝘴 𝘤𝘭𝘰𝘴𝘦𝘥; 𝘵𝘩𝘦 𝘳𝘦𝘥 𝘵𝘩𝘳𝘦𝘢𝘥 𝘵𝘩𝘢𝘵 𝘴𝘦𝘳𝘷𝘦𝘥 𝘢𝘴 𝘢 𝘤𝘰𝘯𝘯𝘦𝘤𝘵𝘪𝘰𝘯 𝘙𝘢𝘩𝘶 𝘪𝘴 𝘧𝘰𝘭𝘭𝘰𝘸𝘪𝘯𝘨 𝘶𝘴 𝘢𝘯𝘥 𝘴𝘩𝘰𝘸𝘦𝘥 𝘮𝘦 [] 𝘒𝘢𝘳𝘪𝘯𝘢: 𝘠𝘰𝘶𝘳 𝘳𝘦𝘧𝘭𝘦𝘤𝘵𝘪𝘰𝘯 𝘪𝘯 𝘵𝘩𝘪𝘴 𝘮𝘢𝘥𝘦 𝘮𝘺 𝘩𝘦𝘢𝘳𝘵 𝘵𝘳𝘦𝘮𝘣𝘭𝘦; 𝘐 𝘩𝘢𝘷𝘦 𝘣𝘦𝘦𝘯 𝘸𝘢𝘪𝘵𝘪𝘯𝘨 𝘵𝘰 𝘴𝘦𝘦 𝘺𝘰𝘶 𝘪𝘯 𝘵𝘩𝘦 𝘚𝘸𝘢𝘯 𝘗𝘢𝘭𝘢𝘤𝘦 𝘧𝘰𝘳 𝘢 𝘭𝘰𝘯𝘨 𝘵𝘪𝘮𝘦, 𝘔𝘪𝘴𝘴 𝘏𝘸𝘢𝘯𝘨 []. 𝘓𝘢𝘯𝘢: 𝘠𝘰𝘶 𝘩𝘢𝘥 𝘢 𝘱𝘢𝘪𝘯𝘧𝘶𝘭 𝘱𝘢𝘴𝘵 𝘢𝘯𝘥 𝘵𝘩𝘦𝘯 𝘺𝘰𝘶 𝘴𝘱𝘦𝘯𝘵 𝘢 𝘭𝘰𝘯𝘨 𝘵𝘪𝘮𝘦 𝘪𝘯 𝘵𝘩𝘦 𝘨𝘩𝘰𝘴𝘵 𝘱𝘢𝘭𝘢𝘤𝘦 𝘯𝘦𝘹𝘵 𝘵𝘰 𝘵𝘩𝘦 𝘴𝘸𝘢𝘯𝘴 [] 𝘓𝘪𝘢: 𝘈𝘥𝘢𝘮'𝘴 𝘩𝘦𝘢𝘳𝘵 𝘵𝘳𝘦𝘮𝘣𝘭𝘦𝘴; 𝘵𝘩𝘪𝘴 𝘪𝘴 𝘯𝘰𝘵 𝘵𝘩𝘦 𝘭𝘢𝘴𝘵 𝘮𝘦𝘦𝘵𝘪𝘯𝘨! [] 𝘓𝘢𝘯𝘢: 𝘠𝘰𝘶𝘳 𝘩𝘦𝘢𝘳𝘵 𝘸𝘢𝘴 𝘮𝘢𝘥𝘦 𝘰𝘧 𝘨𝘭𝘢𝘴𝘴, 𝘣𝘶𝘵 𝘐 𝘥𝘪𝘥𝘯'𝘵 𝘶𝘯𝘥𝘦𝘳𝘴𝘵𝘢𝘯𝘥; 𝘪𝘵 𝘸𝘢𝘴, 𝘪𝘵 𝘸𝘢𝘴; 𝘺𝘰𝘶 𝘭𝘰𝘴𝘵 𝘺𝘰𝘶𝘳 𝘩𝘦𝘢𝘳𝘵 𝘵𝘰 𝘮𝘦; 𝘺𝘰𝘶 𝘭𝘰𝘴𝘵, 𝘺𝘰𝘶 𝘭𝘰𝘴𝘵, 𝘺𝘰𝘶 𝘭𝘰𝘴𝘵 [] 𝘠𝘰𝘰𝘯𝘢𝘩: 𝘐 𝘢𝘱𝘱𝘦𝘢𝘳𝘦𝘥 𝘪𝘯 𝘵𝘩𝘦 𝘨𝘩𝘰𝘴𝘵 𝘱𝘢𝘭𝘢𝘤𝘦 𝘵𝘰 𝘴𝘦𝘦 𝘺𝘰𝘶, 𝘣𝘶𝘵 𝘵𝘩𝘦 𝘨𝘢𝘵𝘦𝘴 𝘸𝘦𝘳𝘦 𝘤𝘭𝘰𝘴𝘦𝘥 𝘧𝘰𝘳 𝘢 𝘭𝘰𝘯𝘨 𝘵𝘪𝘮𝘦 [] 𝘒𝘢𝘳𝘪𝘯𝘢: 𝘪𝘵'𝘴 𝘭𝘪𝘬𝘦 𝘺𝘰𝘶 𝘸𝘢𝘯𝘵 𝘴𝘰𝘮𝘦𝘵𝘩𝘪𝘯𝘨 𝘐𝘵'𝘴 𝘯𝘰𝘵 𝘸𝘩𝘢𝘵 𝘺𝘰𝘶 𝘸𝘢𝘯𝘵 𝘵𝘰 𝘣𝘦 [] 𝘓𝘪𝘢: 𝘵𝘩𝘦 𝘭𝘢𝘴𝘵 𝘸𝘪𝘴𝘩 𝘪𝘯 𝘵𝘩𝘦 𝘱𝘢𝘭𝘢𝘤𝘦 𝘰𝘧 𝘰𝘶𝘳 𝘴𝘰𝘶𝘭𝘴 𝘸𝘢𝘴 𝘺𝘰𝘶, 𝘵𝘩𝘪𝘴 𝘸𝘢𝘴 𝘵𝘩𝘦 𝘫𝘰𝘶𝘳𝘯𝘦𝘺 𝘰𝘧 𝘰𝘶𝘳 𝘴𝘰𝘶𝘭, 𝘵𝘩𝘦 𝘤𝘰𝘯𝘯𝘦𝘤𝘵𝘪𝘯𝘨 𝘭𝘪𝘯𝘦, 𝘸𝘦 𝘢𝘳𝘦 𝘸𝘢𝘪𝘵𝘪𝘯𝘨 𝘧𝘰𝘳 𝘺𝘰𝘶 [] 𝘠𝘰𝘰𝘯𝘢𝘩: 𝘵𝘩𝘦 𝘭𝘢𝘴𝘵 𝘮𝘦𝘦𝘵𝘪𝘯𝘨, 𝘵𝘩𝘦 𝘭𝘢𝘴𝘵 𝘮𝘦𝘦𝘵𝘪𝘯𝘨, 𝘵𝘩𝘦 𝘭𝘢𝘴𝘵 𝘮𝘦𝘦𝘵𝘪𝘯𝘨, 𝘥𝘦𝘧𝘪𝘯𝘪𝘵𝘦𝘭𝘺 𝘨𝘰𝘪𝘯𝘨 𝘢𝘧𝘵𝘦𝘳 𝘵𝘩𝘦 𝘫𝘰𝘶𝘳𝘯𝘦𝘺 𝘰𝘧 𝘵𝘩𝘦 𝘴𝘰𝘶𝘭 []

‌‌‌‌‌‌‌