سلام اینم از پارت3 داستانم
آنچه گذشت از زبان آنتلا یه نور تو اتاق سویاجو اومد و یه دختری که اسمش سایجانگو بود از توی نور بیرون اومد اززبان سویاجو سایجانگو گفت قدرت آنتلا به بچه ی بعدی مون نمیرسه و اون با بقه ی فرق داره و از شهر باید بره!! ...... از زبان مایکو بانو گفت باید بریم کتاب خونه از زبان سویاجو داشتم میرفتم پیش هایکو و آنتلا که یهو اینم از اتفاق های مهم پارت قبل اگه یادتون نیومد برید و پارت قبل را بخونیم:::: وقتون را نگیرم بریم سراغ داستان
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
جالب بود منتظر پارت بعدیت هستم اگه منتشر شد خبربده
حتما میکاسا