بچه ها نمادها -ریو ♡دایون *یونا +مامان دایون و ریو بقیه اشکال فرعین
بالا را بخوان اول . . . ♡هووشش( صدای صوته مثلا😂) دایون صوتی کشیدو گفت ♡اینجا خیلی خفنه مگه نه اوپ... دایون نتوانست حرفش را تموم کنه چون با برخورد سختی که از طرف دختری که نمیشناخت بهش واردشد ادامه حرف توی دهنش موند دایون عصبانی شده بود برای همین با چهره ای غرق در عصبانیت به سمت اون دختر برگشت اما تا اومد دهن باز کنه چشمش به چهره زیبا و درعین حال بی تفاوت دختر افتاد. دایون خواست حرفش را ادامه بده ولی دهنش از چهره بی نقص و هیکل لاغر و ظریف دختر که توی اون کت و شلوار تنگ به خوبی دیده میشد باز موند ، دایون داشت به خیره خیره نگاه کردن دختر ادامه میداد که یکی از دخترهایی که اطراف اون زود با عصبانیت و صدای جیغ جیغ وش گفت &داری به چی داری نگاه میکنی دایون با من من سعی کرد توضیح بده
♡م.. من.. نن.گا.. ه ن.. میک.. حرفش نصفه موند چون یکی دیگر از دخترایی که اونجا بود به سمتش اومد و روی صورتش خم شد «دفعه اخرت باشه اینطوری به یونا اونی نگاه میکنیا *بسه دختری که دایون باهاش برخورد کرده بودو الان فهمیده بوداسمش یوناس دادی زد و همگی ساکت شدن یونا باقدم های استوار به سمته دایون و ریو که پشت سره دایون قرار داشت اومد و گفت *پس دختر و پسره جدیدی که انتقالی گرفتن شمایین ریو خیلی محکم و درحالی که به سمت یونا و دایون قدم برمیداشت گفت
-اره ماییم، مشکلی داری »هوووشَ حواست باشه داری با کی حر..... حرفش با اوردن دست یونا به سمت بالا نصفه موند ، یونا از مدل حرف زدن ریو خندش گرفته بود پس با اخلاقی بهتر و لبخندی که بیشتر به پوزخند شبیه بود گفت *من یونام ودستش را طرفه دایون و ریو دراز کرد، این طرزه رفتار یونا برای همه عجیب بود چون یونا دختری سرد و خشک بود و به زور سالی یک بار لبخند میزد -من ریو هستم و خواهرم دایون
دایون با اتمام جمله ریو لبخندی زد و سری تکون داد یونا هم درجواب دایون سری تکون داد و در کثری از ثانیه کاملا متفاوت شد و گفت *امیدوارم توی مدرسه من دووم بیارید این را گفت و رفت دایون و ریو نفهمیدن که منظور یونا چی بود پس با چشمهایی از تعجب گرد شده بهم نگاه کردن و باهم گفتن -♡یعنی چی؟! coming soon...
لایک و کامنت فراموشت نشه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالییییییی
مرسی