6 اسلاید صحیح/غلط توسط: ꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷ انتشار: 2 سال پیش 150 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
تک پارتی غمگین ته امیدوارم خوشتون بیاد....
حمایت کنید🤗
ناظر من دووووست دارم خیلیی زیاد خیلی خیلی زیاد اصلا حد نداره توهم بیا یکم دوستم داشته باش تستمو رد نکن تازه میخوام برات ایفون هم بخرم میدونستی؟؟؟
نویسنده: ا.ت خسته از سر کار برگشته بود و میخواست سالگرد ازدو.....اج با تهیونگ رو جشن بگیره کیکو درست کرده بود و تو یخچال گذاشته بود پشت غذا ها نقشش این بود که خودشو بزنه به نادونی که نمیدونه چه روزیه ته هم باور کنه و بعد ته رو سوپرایز کنه ساعت 8 شب بود و ا.ت منتظر ته بود نشست سرشو کرد تو گوشی اونقدر حواس پرت شد که حواسش نبود چند هست یه لحظه به خودش اومد سریع ساعتو از تو گوشیش نگاه کرد دید 12 هست نگران شد و زنگ به گوشی تهیونگ زد ولی تهیونگ جواب نداد 6 بار دیگه هم زد...
بازم جواب نداد کاملا حالش بد شد وقتی میخواست نا امید بشه دوباره زنگ زد این بار تهیونگ جواب داد ا.ت سریع گفت:تهیونگ تهیونگ وای تو کجا بودی چرا جواب ندادی من واقعا نگران شدم تهیونگ:جایی کار دارم اما ا.ت قطع نکرد و فقط چیزی نگفت تهیونگ هم فکر کرد ا.ت قطع کرده و گوشیشو وارونه گذاشت رو میز ا.ت چیزی نگفت و ساکت موند اما یه صدا شنید صدایی که میشد گفت نابودش کرد صدای یه دخترو شنید که پشت تلفن به تهیونگ گفت :عز...یزم نمیخواست جوابشو بدی
تهیونگ گفت:نگران میشه بعدشم راب...طه منو و تو که بهم نمیخوره فقط جوابش دادم که از خونه نزنه بیرون دنبالم بگرده دختر: اگه بزنه بیرون دنبالت بگرده چیزی که ازت کم نمیشه تهیونگ : انقد بی عاطفه نباش منم به پدرش قول دادم ازش مراقبت کنم بعدشم اون زن...مه دختر با حالتی پر از ناراحتی و عصبانی گفت:یعنی اونو بیشتر دوست داری؟ واقعا که منو تو رابط...مون خیلی قوی عه راستشو بخوای تو بی عاطفه ای که زنتو ول کردی تا ساعت 1 شب و خودت اینجایی میدونی چیه؛منم دوس..ت..پس...ر دارم و تو برام هیچی نیستی تهیونگ با حالتی که خیلی توش بغض بود گفت :برو امیلی برو فقط برو دختره که رفت صدای در هم اومد تهیونگ با خودش با صدایی که تو تلفن رفت و ا.تم شنید گفت : اینم از این امیدوارم ا.ت دیگه سرمو نخوره...
بعد ا.ت که خیلی ناراحت بود بغضش شکست و قبل از اینکه گریش بگیره قطع کرد تهیونگ صدای گوشیش اومد که گفت بیییب(صدای قطع کردن تلفن مثلا) تهیونگ خیلی جا خورد خیلی خیلی جا خورد تهیونگ تو ذهنش قشنگ با خودش گفت:نه نه دیگه حتی زن... مو هم از دست دادم نه....
بعد سریع تلفنشو برداشت تا بره پیش ا.ت (بعد چند مین) تهیونگ بالاخره رسید پیش ا.ت وقتی رسید دید ا.ت نشسته یه گوشه و سرش رو پاشه و داره گریه میکنه تهیونگ هم رفت و لباسشو عوض کرد بعد اومد پیش ا.ت نشست و گفت :ببخشید. ا.ت هم گفت :مرسی بابت هدیه ات تهیونگ نگاش کرد و گفت :امروز که مناسبتی نیست ا.ت هم نگاش کرد و گفت: کیک تو یخچاله تهیونگ پاشد رفت تو یخچال و دید و چیزی رو که دید باورش نشد یه کیک که روش نوشته بود «سالگرد ازد....واج مبارک» تهیونگ نگاه ا.ت کرد با تعجب گفت :کی سفارش دادی ؟پیامش برای من نیومده «چون تهیونگ هرچی که ا.ت بخره پیامش میره رو گوشیش»ا.ت گفت :خودم درست کردم از کارم زدم تا برای سالگردمون کیک بپزم تهیونگ:من الان کیک نمیخوام ا.ت : فقط کیک نیست چیپس تو ماهیتابه برات سرخ کردم تهیونگ: من گشنم نیست غذا خوردم. ا.ت:باش بعد ا.ت پاشد و نصف چیپسو کشید و خورد تهیونگ گفت: مثل اینکه خیلی زود گشنت میشه شکمو. تهیونگ فکر میکرد ا.ت شام خورده برایه همین این حرفو زد ا.ت:من شام نخوردم ظهر تا الان گشنه بودم تهیونگ:چرا؟ ا.ت:چون منتظر بودم تو بیای باهم بخوریم. تهیونگ پاشد و گفت....
این داستان ادامه دارد......
یه پارت دیگه داره بعد تموم میشه 🙂
میشه تا نتیجه برین قلب پایینم قرمز کنین🙃🙃🙃کاااامننتتتت
......
.......
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
من یه اشتباه کردم این 2 پارتیه🙂
خیلی خوبهههه