💙🤍💙🤍💙🤍💙🤍 سلام🖐🏻ببخشید دیر شد بریم ادامه داستان📄📄 💙🤍💙🤍💙🤍💙🤍
من : خوب راستش هنوز نه🥺من خودم نمیترسم از اینکه مشکلی برام پیش بیاد یا بمیرم ولی برا شما میترسم که به خاطر منه بی خواصیت شمارو وارد یه مشکل ناجور کردم من باید شمارو ببرم یه جای امن اگه مشکلی براتون پیش بیاد تا آخر عمرم خودم و نمیبخشم اصلا شمارو باید از خودم تا حد ممکن دور کنم😣کوکی : نخیر دیگه چه خبر😠تو خودت اصلا برا خودت مهم نباشی ها نامجون : مگه مامانت نگفته که ما باید پیش تو باشیم حتما علتی داشته که اینو گفته پس حرف نزن تا آخرش مراقبتیم نخوایم دست خودت نیست😌من : دهنم و از بیخ بستین😶قسم میخورم حتی شده شما اگه تو خطر بیوفتید جونمم میدم براتون جیهوپ : منکه میدونم تو نمیزاری اتفاقی برامون بیوفته مام نمیزاریم😊من : بدویین فقط ده دقیقه فرست داریم تا هرچی میخواین و بردارین حاضر بشیم بریم تهیونگ : مگه چی شد من : فقط بدویین سریع دوییدیم حاضر شدیم سریع یه کوله لباس وسایل ضروری و منم لپ تاپ و هرچی که اطلاعاتی از خودمون توش بود و برداشتم پسرارو نامرئی کردم خودم و نه رفتیم سوار ماشین شدیم رفتیم بیرون از پارکینگ حیاط رفتیم رسیدیم نزدیکای اول کوچه که از آینه دیدم که بله از اون سمت کوچه رسیدن در خونه منم پام و گذاشتم رو گاز و سریع از اونجا دور شدم پسرارو ظاهر کردم جاشون خیلی تنگ بود جیمین که رو پای جین نشسته بود یونگی و نامجون خیلی فشرده جلو بقیم پشت جلو عقب نشسته بودن زدم بقل شروع کردم گریه کردن تهیونگ : حالت خوبه؟یونگی : چرا از خونه فرار کردیم؟من : اونا جامونو پیدا کردن الان جون هممون تو خطره چون تو خیابونیم حالا من چیکار کنم ای خدا گفتم من دردسرم😭جیمین : عه ناراحت نباش تو تو هر شرایطی یه فکر خوب میکنی مطمئنیم😇من : مرسی🥺خوب ما باید برای هر شرایطی آماده باشیم خونه هامونم پیدا کردن
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
15 لایک
عالی لطفا به تست منم سر بزن
ممنون عزیزم حتما😊
💙🤍💙🤍💙🤍💙🤍💙🤍💙🤍
عالی بود
یه سوال داشتم آجی میشی؟🤍
من آروشام ۱۴ سالمه ♠️
لقبم اوچین 🧸
ممنون عزیزم
آره خوشملم😊
من فاطمه هستم 14سالمه
خوب لقب زیاد دارم ولی شما هرچی دوست داری صدام کن آجی اوچین😊
💙🤍💙🤍💙🤍💙🤍💙🤍💙🤍