تنهام نزار 14

+ لطفا سریع پیداش کنید معلوم نیست الان توی چه وضعیتیه....پلیس : بهتره برین خونه ........نامجون به سمت جین اومد دستشو گرفت و اونو بیرون برد...... نامجون : اروم باش جین پیدا میشه..... + اخه چرا همه ی بلا ها برای من اتفاق میوفته جنی رو از دست دادم الان الان پرنسسمو ..... تهیونگ : هیونگ شاید یکی پیداش کرده باش ازش داره مراقبت می کنه ...... + توی این دنیا معلوم نیست کی دشمنته و کی دوستت..... جیهوپ : یاااا هیونگ حرفای الکی نگو مطمئنم جای جین هو خوبه...... ( با صدای خیلی کم) امیدوارم.........

_ خوش اومدی اینم از خونه ی من دوسش داری...... * وایی اینجا چه قدر قشنگه تنها زندگی می کنین...... _ اره ولی از این به بعد نه دیگه تنها نیستم...... جین هو به طرف سوجین رفت و دستشو دور پاش حلقه کرد...... * تو بهترین مامان دنیایی....... سوجین با حرف یه دختر بچه باعث شد فکر کنه واقعا دختر خودشه....اما ثانیه ایی نگذشت ..... _ بریم اتاقتو نشونت بدم . . . .. * وایی خیلی قشنگه دستت درد نکنه مامانی..... _ وایی کوچولوی من خوب گشنت نیست چیزی می خوای واست درست کنم..... * اره خیلی گشنمه...... _ خوب چی دوستی داری...... * مرغ سوخاری...... _ اوه غذای مورد علاقه ی منم هست....پس بزن بریم

+ اخه چطور تونستم تنهاش بزارم اخه چطور من من خودم با دستای خودم دخترمو از خودم دور کردم........ جین عروسک دخترشو توی بغلش گرفت و کم کم چشماش به خواب رفت.... + امید وارم جات امن باشه پرنسسم........ ( ظهر) جین هو در حال شبکه زدن بود تا یه فیلم خوب پیدا کنه و سوجین درحال درست کردن غذا بود....... * اه این که هیچی نداره ..... _ گفتم که برنامه کودک نداره...... Bbs: به یه خبر دیگه از خواننده های گروه بی تی اس انها دوباره رکورد شکستن....... * اون بابامه....... _ کی..... * این بابامه...... _ اینا کین

* یاااا اون یه نفر بابامه و اونا عمو های منن...... سوجین زیاد به حرف جین هو اهمیت نداد اخه کی بچه ی یه خواننده ی بزرگ پاپ باشه......... بعد از غذا خوردن سوجین به سر کار رفت....... ( با عصبانیت)+ چی مگه میشه پیداش نکنید.....باید پیدا بشه.... گوشی رو قطع کرد.....جیمین : هعی هیونگ از یونگی هم ترسناک تر شدی....... شوگا: هییییی...... جیمین : چیه خو راست میگم دیگه.....+ الان وقتی شوخی نیست جیمین.... شوگا: چی شده چی گفتن