برادر جدید منp3

 *نونا من میخوام بخوابم میشه اتاقمو نشون بدی؟ -هاا اره بیا بریم(خب یه توضیح خونه ی ات خیلی بزرگ بود واسه ی همین حدود ۱۰ تا اتاق خواب داشت)   *نونا من یکم معذبم اینجا میدونی چند ساله شمارو ندیدم و اصلا با کسایی که دوستین هم راحت نیستم تازه سن شما از ما خیلی بیشتره و من همش احساس میکنم ما اینجا مزاحم شما میشیم -آآ این چه حرفی عزیزم دیگه این حرفارو نزنی ما شمارو خیلی دوست داریم و اصلا هم مزاحم نیستین بعدشم دوستای ما که واسه همیشه نمیمونن شما هم که فاصله سنیتون از ما زیاد نیست نگران نباش خب؟ *باشه نونا +اتتتتتت کجایی پس -الان راحت بگیر بخواب منم برم اومدممممممم *شب بخیر

+کجا موندی -هیچ جا پسرا برید بخوابید اتاقاتونم که میشناسید یونجی اتاق توهم طبقه ی دوم اخرین اتاق سمت راسته کنار اتاق یانجی &باش +بیا من با تو کار دارم (گرفتن دست ات و بردنش به اتاق)  -آی آی آی ته ولم کن +خب بگو جریان اون عشقه چیه؟ -ته چرا اینجوری میکنی من یه چیزی گفتم تو چرا جدی گرفتی به ات نزدیک شد و...به دیوار +تو هیچ حرفی الکی نمیزنی ولی ات من باید یچیزی که از وقتی بچه بودیم تو دلم نگه داشتمو بهت بگم من...من -تو چی ته چرا انقد من من میکنی کوک:تق تق تق اتتتت -بله کوک تهیونگ برو اونور

کوک:ات یلحظه میای ات کار مهمی باهات دارم -باشه الان میام...ویو حیاط کوک:ات راستش من یچیزی رو میخواستم بهت بگم +داشتم از پنجره به حیاط نگاه میکردم ات و کوک کنار گل هایی که همشونو خودم برای ات گرفته بودم و گفته بودن بکارن اونا گلای مورد علاقه ی ات بودن نمیدونم کوک چی میخواد به ات بگه ولی امیدوارم که با گفتن اون حرفی که میخواد بزنه ات منو فراموش نکنه میتونم حدس بزنم که چی میخواد بگه

کوک:ات راستش من عاشقتم -کوک ممنون که انقدر شجاعانه اومدی و اعتراف کردی اما من دلم پش یکی دیگه گیره نمیتونم عشق خالصانت رو قبول کنم کوک:اون کیه؟ کیه که انقدر دوسش داری -اون تهیونگه من واقعا دوسش دارم کوک متاسفم ولی نمیتونم عشقت رو قبول کنم کوک:باشه ولی بدون اگه اون قبولت نکرد یا یروزی اگه باهم دعواتون شد اغوش من همیشه به روت بازه -مرسی کوک (بغل کردن همدیگه) -رفتم پیش تهیونگ یعنی چی میخواست بهم بگه؟ تق تق تهیونگ +... -تهیونگ حالت خوبه؟+... -ته چرا حرف نمیزنی؟ +اینجا چیکار داری برو پیش کوک دیگه -ته چرا چرت میگی برایچی برم پیش کوک؟+مگه اون عشق زندگیت نیست همون عشق اولی که راجبش حرف میزدی برو پیش همون -تهونگ داری اشتباه میکنی اون طور نیست که فکر میکنی+من هرچی باید میدیدم دیدم تو هم برو پیش همون میخوام تنها باشم -تهیونگ لطفا به حرفام گوش کن +اتتتتت همین الان از تو اتاقم برو بیرون ازت خواهش میکنم امید وارم خوشبخت بشید -از اتاق اومدم بیرون ولی چرا حاضر نشد به حرفام گوش کنه چرا اینجوری کرد چی رو دید که نباید میدیده(اوکی این پارتم تموم شد بای)