
Part 2
فلش بک به دوران قبل از فراموشی🖤:مری بیا بریم تو ماشین....... ادرین مواظب باش مواظب بااااااششششش......... 🚙💥💣🤕 شروع : بازم توی خوب اون صحنه نه هارو دیدم ایندفعه تصمیمم را گرفتم و رفتم به ادرین گفتم اون گفت اگر این صحنه ها طولانی باشن ممکنه خیلی چیزا یادم بیاد ادرین شروع کرده بود جاهایی که باهم ازش خاطره داشتیم را بهم نشون میداد اما من تو عمرم این صحنه ها را ندیده بودم بلاخره یک جا را یادم اومد ولی ادرین نمیدونست کجاست برای همین تصمیم گرفتیم که بریم و ازشون بپرسیم رفتیم یه پیرمردی بود که مریض بود گفتم شاید منا بشناسه بهش گفتم سلام خوبید ببخشید اقا شما کی هستید؟ گفت خانم جوان من شما را میشناسم و یه امانتی برات دارم فقط به شوهرت بگو بره بیرون تا بهت بدمش گفتم ادرین یک لحظه برو بیرون گفت باشه🙂 بعد گفت مرینت دوپن چنگ تو قبلا صاحب معجزه گر کفشدوزک بودی اما به دست هایمان شرور و حافظتو از دست دادی ولی الان من میخوام به تو قدرتی بدم که هیچ وقت دیگه شرور نشی گفتم شما اسمتون؟؟ گفت من فو هستم منا استاد فو صدا میزدی
مرینت: ولی من نمیتونم چیزی را از ادرین قایم کنم استاد فو :به هر حال نباید بهش بگی! مرینت :نمیتونم این مسعولیت را قبول کنم ❗فو: نه مرینت تو قبلا این کارو انجام دادی و توش موفق بودی تو میتونی مرینت:اما.... فو:اما بی اما مرینت :چشم❤فو :میدونستم قبول میکنی مرینت:خدانگهدار استاد فو:خداحافظ👋🌹مرینت:رفتم دیدم ادرین تو ماشینه بهش نگفتم که چیشد ولی اونم به رو خودش نیاورد. رفتیم تو خونه بهم گفت مرینت بعد از این مدت تو واقعا یادت نمیاد ما باهم زن و شوهریم؟؟ گفتم نه یادم نیست اما قبولت دارم ادرین:پس بیا دوباره صیغه کنیم و بریم تو خونمون زندگی کنیم مرینت:باشه من مشکلی ندارم ادرین :ok
👋 Hello 👋
تا پارت 3 خدانگهدار 💗🤌💫
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود
مرسیییی💞