نسیم سوزناکی اومد ، مندی دستم رو سفت تر گرفتم.. منم دستشو سفت گرفتم ، مندی نگاهم کرد ،منم زل زدم چشماش ، چشمای مشکی و درشتی داشت ، فیونا و سیسِل اومدن...
& بچههههه هااا
مندی ویو : فیونا یه نگاه به دستای منو هادسون که تو هم گره خورده بود کرد ، بعد یه نگه به صورت من و بعد هادسون ... خجالت کشیدم دستمو از تو دستای هادسون کشیدم ... هادسون یکم رفت اونورتر و شروع به سوت زدن کرد ... سیسِل یه پشمک به من داد ، یدونه هم به هادسون ...
& سیسِل بیا بریم
سیسِل فیونا دست هم رو گرفتن و دویدن
من و هادسون هم راه میرفتیم ...
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)