
سلام دوستان ♡ این اولین داستان منه ☆ قسمت های بعدی رو به شرط حمایت میزارم ¤ لطفا کپی هم نکنید ● امیدوارم خوشتون بیاد **
سلام کیوتا*اول بالا رو بخون☆اولین داستانم هست و لطفا کپی نکنید♡ معرفی شخصیت ها👇🏻 ا/ت : خود شما هستی جیمین : ... تهیونگ : ..... نامجون : ...... جین : ...... شوگا : ...... جیهوپ : ..... جونگ کوک : ..... لونا : لو نمیدم کیه سلنا: لو نمیدم کیه نیلا : لو نمیدم کیه منا : لو نمیدم کیه میا : لو نمیدم کیه چیلی : لو نمیدم کیه لیا : لو نمیدم کیه ۱ لیاعه دیگه : رفیق کوچولو تو ملی : فعلا لو نمیدم الی : مامانت و ...... کلییی شخصیت داره از استایل بعد داستان شروع میشه
از زبان ا/ت : عروسی دوستم ملی بود امشب . ما الان در عروسی هستیم .ملی همه ی اعضای بی تی اس رو دعوت کرده بود . ( مثلا تو اعضای بی تی اس رو نمیشناختی ) اما جیمین رو دعوت نکرده بود . دلیلش رو اصلا هیچکس نمیدانست و من که هیچی از جیمین و میمین سرم نمیشد😂یه دفعه زنگ درب تالار عروسی خورد. پسری از درب وارد تالار شد .ملی با دیدن اون دوید به سمتش و گفت سلاممممم جیمییییننن♡ جیمین : سلام عروس خانم❤ از زبان ا/ت : نمیدونم چرا ولی قیافه همسر آینده ملی (داماد) یه جوری بود که انگار داشت از حرس آب میشد . یه دفعه داماد جیغ و داد که که من نمیخوام با ملی ازدواج کنم . من همچین زنی که حتی شب عروسی بهم خیانت کنه نمیخواممممم
از زبان ملی : زیاد بهش اسرار نکردم دوباره باهام باشه و حرف های رویاییم رو بهش نزدم تا دوباره باهام دوست بشه . این عروسی رو دوست داشتم ولی اگر خراب میشد برام اهمیتی نداشت و مشکلی نبود . یکم زایع شده بودم همه مهمونا بهم زل زده بودن . از زبان ا/ت : بعد از عروسی خواستیم با ملی بریم پیاده روی کل یکم حالش بهتر بشه البته زیاد حالش بد نبود خواستم روحیش عوض بشه . خلاصه رفتیم پیاده روی😊 ا/ت : میدونم ناراحت کنندس ملی ولی اگر میذاشت خیلی بهش اعتماد کنی و اینا اونوقت وقتی خودشو نشون میداد خیلی ناراحت کننده تر بود💖 ملی : نه بابا من الان اصلا ناراحت نیستم بلکه حتی یکم هم خوشحالم😊 ا/ت : وا چطور ممکنه آخه شب عروسیت شوهرت ولت کرده بهت خوشحالی ؟ ملی : آره آخه من راستش یکی دیگرو بیشتر از اون دوست دارم ولی چون احساس کردم هیچوقت بهش نمیرسم دیگه بیخیالش شدم . ولی الان هنوز امید دارم که بهش برسم . ا/ت : او دختر فکر میکردم هنه کراشاتو بهم میگی مثل اون موقعی که روی بتمن کراش زدی و اول از همه به من گفتی . خیلی کوچولو بودیم😂 حالا اسم این یارو که میگی چی هست؟ ملی : اوو یادمه. من واقعا چرا عاشق بتمن بود ؟ اسمش اممم نمیدونم بگم یا نه . میگم چون تو صمیمی ترین دوستمی . اسمش جیمینه ا/ت : وای چقدر اسمش آشناست . ایکاش قیافشو میتونستم ببینم🌟🧡
که یهو ۷ تا پسر نزدیک ما بودن . ملی : ها اوناهاشششششش . اون کت آبیه ا/ت : خیلی خوب الان باهاش رمزی صحبت میکنم اونوقت بهت نزدیک میشه ملی : نکن تروووخدااااااااااااااا ا/ت : نترس بابا دارمت جیمین و جیهوپ روی هم : سلام دخترا ا/ت به جیمین گفت : اوه اوه جیمین جیمین که میگن توی پس ؟ ببین اگه واسه بقیه لاتی واسه ما شکلاتی😂بعد زدم زیر خنده😂 ا/ت : آقای جیمین پس شمایی که دل رفیق جوانی ما رو بردی😐
از زبان ا/ت :ملی هی لگد های دردناک بهم از پشت میزد و نشونه این کارش این بود که خفه شو🌟🍡جیمین هم یه جوری بهم نگاه میکرد که انگار فکر کرده بود من دیوانم.خوب چون واقعا هم دیوانم😂 ا/ت : ها جیمین چرا ایطوری بهم زل زدی ماتی گرفتی ؟ جیمین : احل کره ای ؟ ا/ت : ای بابا باز شروع شد . به تو چه ؟ ( مثلا دختری احل ایران بودی و اومده بودی کره و چشم های درشت و ماهای بلند بعضی وقت های صاف و بعضی وقتا فرفری داشتی و کره ای ها به دلیل داشتن چشم های ریز و موهای کاملا صاف از تو تعجب کرده بودند ) ( همچنین اعضای بی تی اس و جیمین از چشم های درشت و موهای فرفری تو که تابه حال ندیده بودن و براشون عجیب بود لذت میبردند و تعجب کرده بودند به همین دلیل جیمین ازت پرسید که احل کره ای ؟ چون چشم ها و موهات براش عجیب بود ) حالا برو قدر قیافتو زیباتو بدون😊
از زبان ا/ت : اونا داشتن میرفتن منم توی دلم میگفتم چرا ملی عاشق اینا شده آخه ؟ خیلی رو مخ بودنن اینا که ملی : چیکاررر کردییییی دختررر . منو خیلیی زایع کردی ا/ت : این چیزی نبود که اصلا هیچی نفهمید میخواستم بیشتر راجب این موضوع بهش بگم ولی خیلی رو مخ بودن. ملی : چی میگی بابا جان قشنگ مستقیم بهش گفتی که بعد میگی هیچی نفهمید ؟ ا/ت : ولش کن الان درحال تمیز کردن پشت شلوارمم که با لگد جاهای کفشتو گزاشتی روی شلوارم . ملی : حقت بود ا/ت : من هم عشقتو بیشتر با تو صمیمی کردم و هم تا اینجا باهات خیلی مهربون بودم . ولی تو شلوارمو کثیف کردی ازم تشکر نکردی و بعد طلبکار هم هستی ملی : خیلی خوب ولی تو اونو بیشتر تا با من صمیمی کنی با خودت صمیمی کردی ا/ت : بیخیال من همچین کاری نمیکنم . من با پسرا صمیمی نمیشم ❤❤❤❤
از زبان ا/ت : شاید باید به ملی یکم آسون تر میگرفتم آخه بچمون عاشق شده . آدم ها وقتی عاشق میشن کنترلشون از دستشون خارج میشه . چیکار کنیم دیگه خب😜 ملی : میگم ا/ت . مرسی ! حواسم نبود یه لحظه اعصاب نداشتم ولی ممنونم🥺 ا/ت : مشکلی نیست ملییی . دوست ها دعواشونم میشه ! تازه تجربه دعوا نداشتی دعوام شده حتی با ۱ پسر تو بچکی که صورتشو خونی کرده و راهی به دادگاه شدم😂 من همیشه خیلی شر بودم و این دعوا رو دعوا حساب نمیکنم کیوت🥺 ملی : اوه اوه نابودمون نکنیی ا.ت .😜 ا.ت : نترسسس😂
خب خب کیوتا پایان قسمت اول🥺 امیدوارم خوشتون اومده باشه💝 کپی نکنید لطفا♡ برو نتیجه☆
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام کیوتام خوبین ؟ دوستان من هی پارت بعدی رو میزارم ولی تستچی میپاکه . مثل اینکه با قوانین سازگار نیست ولی واقعا چیز بدی نداره . من تاحالا ۳ بار تلاش کردم نشد . بار سوم وسط کلمه های شاید یه مقدار بر خلاف تستچی ستاره گذاشتم ولی بازم نشد . میشه راهنمایی کنید ؟
پارت بعدی رو کی میزاری ؟
زمانی که نظرات زیاد تر بشه و حمایت بیشتر بشه . به احتمال زیاد هفته ای یکبار
تا ۱۰۰ تایی شدنم بک میدم
تا ۱۰۰ تایی شدنم بک میدم
تا ۱۰۰ تایی شدنم بک میدم
تا ۱۰۰ تایی شدنم بک میدم
تا ۱۰۰ تایی شدنم بک میدم
تا ۱۰۰ تایی شدنم بک میدم
در ضمن لایک هم شد فالوم کن
♡♡♡
عالیه حتما ادامش بده
مرسی چشم اگه نظرات و درخواست زیاد بشه حتما