6 اسلاید صحیح/غلط توسط: ^kazoco^ انتشار: 2 سال پیش 54 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام خوبین¿)) راستش از دستتون یکم ناراحتم..من دوتا پارت بهزور آپ کردم اما هیچ کامنتی نبود که من برای پارت بعد انگیزه بگیرم و لایکهای کم:( Part²³↓
کاورفصل²پارت²³
به عمارت رسیدیم همه قطعا خواب بودن چون هیچ روشنایی تو عمارت دیده نمیشد و البته اینکه ساعت ۴ صبح بود بی تاثیر نبود..نگهبانا در بزرگ عمارتو باز کردن و وارد حیاط بزرگش شدیم از ماشین پیاده شدیم.خدمتکار:سلام اقا خوش اومدین بفرمایید@ماشینو توی پارکینگ پارک کن.خدمتکار:چشم اقا.خدمتکار تعظیمی کرد و رفت منم سمت ریچل رفتم خواستم دستشو بگیرم که عقب کشید منم اصرار نکردم باهم وارد شدیم خواستم کلید برقو بزنم ریچل جلومو گرفت توی تاریکی رفت و روی مبل راحتی نشست و سرشو به مبل تکیه داد چشماشو بست..سمت آشپزخونه رفتم خیلی گشنه بودم روی میز کوچیک آشپرخونه یه ظرف سالاد بود..خب همونم خوبه از یخچال سس برداشتم ظرفو مثل بچه تو بغلم گرفتم و رفتم روی مبل رو به روی ریچل نشستم همونطور که کاسه بغلم بود یکم سس روی کاهو و گوجه ریختم و خوردم ..داشتم میجوییدم که ریچل یادم اومد کلا هیچی نخورده[نمایی از عمارت↑]
@ریچل+.....@ریچللل+زهرماااررر همه بیدار شدننن@اهم(سرفه مصلحتی)سالاد میخوری؟+نه@میخوری+کلمه نه چه معنی داری بنظرت؟@به تو چه.بعد این حرفم دست به سینه شد و همونطوری که به مبل تکیه داده بود چشماشو بست منم با لبخند خبیثانه ای که رو لبم بود اروم با ظرف سالاد رفتم کنارش نشستم..یکی از چشماشو نصفه باز کرد و هوفی کشید و دوباره بست..چنگالو به گوجه زدم و گوجه رو زدم به سس اروم چنگالو سمت لب ریچل بردم و گوجه رو به لبش مالیدم که یهو چشماشو باز کرد.+یااا چیکار میکنیییی@بیا گوجه بخور+گفتم که نمیخورممممم.خواست بلند شه بره که دستشو کشیدم و افتاد رو مبل.+داری عصبیم میکنی@عصبی میشی جذاب تر بنظر میای+ چت شده تو@سس رو لبتو بخور+نمیخوام اصن@که اینطور.یکم رفتم جلو تر و با انگشت شستم لبشو پاک کردم..توی چشمای متعجبش قرق شده بودم که یهو تکونی خورد و دستشو سمت بازوش برد به خودم اومدم و ازش فاصله گرفتم و فهمیدم که بازوش به لبه مبل خورده و دردش گرفته.
.@خوبی؟؟+ولم کنی بهترم میشم.بلند شد که بره ولی برگشت و یه برگ کاهو برداشت و رفت..به لجبازیش لبخندی زدم و با فکر به اون لحظه بقیه سالادو خوردم انقدر که خوابم میومد نمیتونستم چشمامو باز نگه دارم ظرفو همونجا روی میز گزاشتم و روی مبل دراز کشیدم و چشمامو بستم...|•ویو ریچل•| پا تند کردم سمت اتاقم و درو بستم به در تکیه دادم هوففف چه روزی بود اخ دستم برقو روشن کردم و سمت پا تختیم رفتم قرصمو دراوردم اوو دوتا مونده باید به مین سوک بگم برام بگیره دوتاشو باهم خوردم و روی تخت دراز کشیدم کم کم همه چیز برام تار شد و چشمام بسته شد...با صدای پسرا که از پایین میومد چشمامو باز کردم سرم درد میکرد پاشدم رفتم دست و صورتمو شستم و موهامو شونه کردم رفتم پایین دیدم نامجون،جین و کوکی رو مبل نشستن بقیه ام روی زمین تهیونگم روی یکی از مبلا خواب بود...چطوری بیدار نشده هوف.جونگکوک:عههه ریچل اون شیر موز و از یخچال بدهه+خودت برش دار بچه خرگوش.جونگکوک:یااا..با گفتگوگوی کوتاهمون نگاه همه برگشت سمتم که هوسوک با چهره نگران دویید سمتم. هوسوک:هینننن ریچللل دستتو چیکار کردیی دیشب ته بهم پیام داد@چیزی نیست هوپی.[استایلریچل]
هوسوک:خیلیم هستتت این چیهههه@هوففف مگه نمیگی ته فضولیشو پیش داداشش کرده دیشب ویلیام بهم چاقو زد بعدشم رفتم بیمارستان بخیش زدن خیلیم عالیم الان.جیمین:هننن که این موضوع میشه فضولی!اره از رنگ صورتت مشخصهه بیا بیشین بینیم باو+مننن خوبم جیمینن.یونگی:اصن بزارین بمیره دختره چشم سفید خو بیا بتمرگ دیگههه..نامجون یبار دیگه بهم بزنی با شمشیر دچیتا سرتو میزنم.نامجون سرشو به نشونه تاسف تکون داد و نفس عمیقی کشید..جیهوپ اونیکی دستمو کشید و نشوندم رو مبل کنار تهیونگ و خدمتکارو صدا زد که برام صبحونه بیاره مگه ساعت چنده؟.جین:ساعت ¹²:⁰⁹ عه خانوم.!.چی؟خیلی عالیه دیگه قرصا هم تاثیر ندارن هه+یاا جینا از کجا فهمیدی؟.جین:از قیافت مشخصه میخواستی بپرسی چرا نیاوردی خودم بخیش میزدم واست+تهیونگ نزاشت.جین:این همه بچه بزرگ کن اخرش بهت خیانت کنه نچ نچ مگه من چی واسه این پسر تهیونگ کم گزاشتمم هوفف.جیمین:غصه نخور هیونگ.خدمتکار:بفرمایید خانوم صبحونتون.برام نون پنجره ای که روش عسل ریخته بود و آب هویج اورده بود یهو کوکی آب هویجو کش رفت.جونگکوک:خانوم آب هویج نمیخوره براشش ضرر دارههه+هیم راست میگه برام قهوه بیار.خدمتکار:چشم.و رفت تقریبا نصف نون رو خورده بودم که نگاهم به تهیونگ افتاد هیمم بیشعور دیشب منو اذیت میکنی..یه قسمت از نون پنجره ای که عسل زیاد داشت رو برداشتم و به لبش مالیدم یکم صورتشو این طرف و اونطرف برد بازم به کارم ادامه دادم که با قیافه عصبی بیدار شد...[بعدی..]
[صبحونه ریچل+قهوه•-•]
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
پرفکت بود بیب💗💜
تنک لاو🧡🪄
های کیوتی💜🫐
من یه رستوران زدم کلی خوراکی خوشمزه داره👸🏻🤟🏻
فقط برا سرگرمیه ی سر بزن خوشحال میشم
نیاز به کارمند نیس
ساری بابت تبلیغ💚
اوکی ولی من نفهمیدم فصل ۲ دقیقا چی ب چیه ... ی توضیح کوچولو 🥲🤝
چی رو دقیقا متوجه نشدی عزیزم؟🥲ببین یه توضیح کوچولو بدم که فصل دوم چند سال بعد هستش و ریچل با پسرا زندگی میکنه بقیشم توی پارتای بعد قشنگ توضیح دادم:)اگه دوباره چیزی رو متوجه نشدی بگو🌝💛