.«عـشـق یـا نـفـرت». p2

تهیونگ ویو : سوبین (دوست صمیمی ته) منو برد یه سمت دیگه و شروع کرد غر زدن *پسر دختره 2 روز نیس اومده اینجا از همین روز اول مثه سگ و گربه افتادین به جون به هم؟ تهیونگ تو چته؟ امسال هرکی اومده از اول باهاش مشکل داشتی! _سوبین ندیدی چطور داد میزد؟ *خب تو سرش داد زدی و اونم تلافی کرد، کار عجیبی نکرده هرکی بود همینکارو میکرد، دیگه نبینم باهم بحث کنیدا، الانم میری ازش عذر خواهی میکنی _چییییی من از اون عذر خواهی کنممم؟ هرگزززز!! *همین که گفتم _هیونگگگ *رامرهز (برعکس ببخون) _باشههه *بدو _الانننن *پس کی؟ _زنگ اخر قول میدم برم عذر خواهی کنم *نه خیر _هیونگگگگ *نه _باشه

ایشششش چرا باید از اون دختره ی پرو عذر خواهی کنم؟ اصن سوبین چشه؟ تا حالا مجبورم نکرده بود چون برا کسی قلدری کردم عذر خواهی کنم، بیخیال اصن، *تهیونگ کجا میری؟ دختره اونجاست _یاااا هیونگ اخه چرا باید عذرخواهی کنم؟؟ *چون مقصری _پوففففف وقتی برگشتم اون دختره همراه یه پسره دارن باهم حرف میزنن و میخندن یکم عصبی شدم و به سمتشون قدم برداشتم _هی تو +بله؟ _میخوام یچی بهت بگم و بعد به اون پسره یه نگاهی انداختم +هیونجین میشه یه لحظه بری؟ ÷باشه +خب میشنوم _خواستم بگم که بابت امروز صبح معذرت میخوام... اعصابم خورد بود؛ +موردی نداره، عصبی نبودم ازت، درضمن من هیونا ام، _منم تهیونگم ، خوشوقتم +همچنین

سوبین ویو : *عذرخواهی کردی؟ _اره *خوبه _سوبین چیشده؟ *هیچی، چطور؟ _تاحالا ازم نخواسته بودی از کسی که براش داد زدم عذرخواهی کنم *خب _وایسا ببینم سوبین *هوم _روش کراشی؟ *خب... اره _یه روز نیست اومده روش کراش زدی؟ *نه، تو دبیرستان باهاش هم مدرسه ای بودم، ازون موقع روش کراشم _اوووو ناموصن چی تو این دختره دیدی؟ *چیزی که تو ندیدی _میگم *چیه؟ _اون پسره کی بود پیشش؟ *داداش دوقلوش هیونجین، _اها ، راستی امروز وقتت خالیه؟ *اره چطور؟ _بریم بیرون؟ حوصلم سر رفته *حله بریم _ساعت 4 میام دنبالت *آ راستی تهیونگ _بله *امروز باید راجب یه موضوع مهم هم باهات حرف بزنم _اوکی پس میبینمت *میبینمت

هیونا ویو : ساعت اخر بود هیونجین بیرون منتظرم بود و من هم داشتم وسایلمو جمع میکردم برم که یهو یه نفر صدام کرد صداش اشنا بود و وقتی برگشتم تهیونگ و دیدم _هیونا +بله؟ _میخواستم ازت یه خواهشی کنم... +چی؟ /////// (یاع یاع قرار نیس بهتون بگم چی گفت) تهیونگ حرفشو زد و رفت تعجب کردم از درخواستی که ازم داشت ولی خب هرچه باداباد یا هیونجین رفتیم خونه و منم رفتم اتاقم تا یکم بخوابم وقتی داشتم میخوابیدم یهو گوشیم زنگ خورد شین هو بود +الو؟ ×سلاااام چطوری؟ +سلام خوبم تو چطوری ×منم خوبم میگم که امروز هستی بریم بیرون؟ +ام اره هستم ساعت چند؟ ×4و نیم چطوره؟ +خوبه ×خب پس میبینمت +بای ×بای وااا چرا یهویی زنگ زد ما که صبح باهم بودیم! صبر کن بیینم.... شرایط پارت بعد : 10 تا لایک 5 تا کامنت