
ناظل ژونم لفطا تشتمو رد یا خشوشیش نتن باسه؟
ا.ت.:تو دوست پسر من نیستی! جیمین:ناسلامتی خودت منو ب.و.س.ی.د.ی.ا! پس هستم! ا.ت. خواست چیزی بگه که گوشی جیمین دوباره زنگ خورد .جیمین جواب داد:آاااه!خانم کیم باز چی شده؟ خانم کیم:موچی جونم چرا هق نمیای هق تورو خدا هق ! جیمین با عصبانیت گفت:ای بابا! گیر دادی به من ها! بابا من دوس دختر دارم فهمیدی؟ اَهههه!*بعد قطع کرد* خانم کیم *بعد قطع شدن تماس*:چییییییی!من...اخه...چرا؟؟؟؟اخه چراااااا؟ من این همه براش دلبری کردم ......اما اون! جیمین:اعصابم به هم ریخته بود.از ا.ت. پرسیدم حالش خوبه یا نه بعد دیدم اشک تو چشاش جممع شده! گفت:بزن بقل هق میخوام هق پیاده شممممم!
باورم نمی شد الان همین امروز رابطمون شروع شد به همین زودی تموم شد! باید این رکورد سرعت رو تو گینس ثبت کنن! گفتم:چجوری میخوای پیاده شی؟ گفت :ولم کن هق میخوام برم! دستشو گرفتم :من نمیزارم هیچ جایی بری! ناسلامتی دوست دارم ! من هیچ رابطه ای با اون دختره ندارم!اون سعی می کنه خودشو بچسبونه به من! باور کن! ا.ت.:انقدر مطمئن حرف میزد که قانع شدم وگفتم:با...باشه!*بعد دماغمو کشیدم بالا*دستمو گرفتو پشتشو بوسید. گفت:اصن بزار مرخصی بگیرم با تو باشم. بعد زنگ زد و 3 روز مرخصی گرفت! گفت:خب....اینم از اینم! عینک افتابیشو زد و گفت:کجا بریم خانوم پارک؟
گفتم:خانم پارک؟ گفت:اههه! چاگیا! تو به من پیوستی! گفتم:به تو؟ گفت:اره چاگیا! گفتم:باشه چاگی! بعد رفتیم رستوران. و غذای زوج هارو سفارش دادیم. دخترای دیگه به دوست پ.س.ر.اشون غذا میدادن.اما من نمیتونستم. سرمو انداختم پایینو خجالت کشیدم.یهو جیمین گفت:نمیخوریش چاگیا؟ سرمو اوردم بالا دیدم اون با چاپ استیک میخواد به من گیمباپ بده. منم دستشو رد نکردم. بعد از غذا رفتیم سینما. فلش بک:بعد اینکه جیمین و ا.ت. غذاشونو خوردن یکی از زوجا دختره گفت: خجالت بکش پسره به اون دختر فلجه داشت غذا میداد بعد من به تو مثه بچه ها باید غذا بدم! پسره:چاگیا تو که فلج یا بچه نیستی! دختره :چی گفتییییی! (یااا گیش بوم شترق گیشششش)*پسره رفت بیمارستان*
جیمین:فیلمش گریه دار بود و منو ا.ت. گریه کردیم. بعد اومدیدم بیرون ا.ت. توی اینه خودشو دید که زیر چشماش پف کرده. گفت:اودکِیو؟(چه کارکنم) اهههه!نباید گریه میکردم! یه فکری به ذهنم رسید گفتم:حالا تو باید بیای خونمون! ا.ت.:آنی! منو با این قیافه ببینن زشته! گفتم:کِنجَنا کِنجَنا(اشکال نداره اشکال نداره) *چه کره ای دانی شدم من 💃* ا.ت.:رفتیم خونشون.دیدم حدود 5.6تا پسر اونجاست! جیمین:انیو! پسرا اومدن دم در:انیو..... این کیه!؟ ا.ت.:امممم.....انیونگ هاسیو!من .... جیمین:اون دوس د.خ.ت.ر.مه! جیمین ادامه داد:این نامجونه.این جانگکوک.این تهیونگ.اینم جیهوپ.این جین و....یونگی!یونگی کجایی؟! یونگی:هااااا!؟ جیمین:بیا پایین هیونگ!
یونگی:خوابمممممم! جیمین:مهمون داریم! یونگی:خودتون ازش پذیرایی کنیننن! جیمین:دوس د.خ.ت.ر.مه! زشته بیا پایین! یونگی:خروپففففف!خروپففففف جیمین:ای بابا ببخشید این دوستمون یکم خوابالوعه! ا.ت.:آنی!کِنجَنا!
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بعدییی
جیمننننننننننننننن
سوپرایز تا ۲۰۰ تاییم هم بک میدم و امروز به مناسبت کریسمس تست همه رو لایک میکنم بیبی خبر بده به همه🌚خوشحال میشم به تستم اون روزی نزدیکه که...:) سر بزنی ☃️