نامجون: بقیه دوستامون؛ اونام تو مدرسهان ولی کلاساشون ته راهروعه. بعد که حال تهیونگ خوب شد راه افتادیم. وقتی رسیدیم پایین گفتم: واقعا ممنونم بابت امروز، مرسی. تهیونگ: منم ممنونم که گذاشتی رو تخت بخوابم، عالی بود👌🏻. که بعد هممون خندیدیم. نامجون: اگه بخوای میتونیم باهات تا خونتون بیایم. من نه مرسی، تا همینجا هم خیلی بهتون زحمت دادم. خودم میرم. نامجون: نه واقعا میگم اصلا مشکلی نداریم. همینطور خوشحال هم میشیم که همراهیت کنیم. راستش یکم میترسیدم که نتها برم؛ چون تاحالا تا این موقعه بیرون نبودم و بنظرم خیلی خطرناک بود. پس قبول کردم.
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (6)