
سلام اینم پارت6امیدوارم خوشتون بیاد
🐞منو و آدرین داشتیم میخندیدیم که حس کردم یکی پشتمه خیلی ترسیدم😱😱 داد زدم و فرار کردم🐾داشتیم میخندیدیم که دیدم مرینت داد زد و فرار کرد دیدم یکی پشت مرینت بود خیلی عصبانی شدم😠😠🐞دیدم جیمین بود که منو ترسونده بود وقتی به آدرین نگاه کردم دیدم که خیلی عصبانی رفتم جلوی جیمین و بهش گفتم چند بار بهت گفتم منو اینطوری نترسونی🐾
تو اون رو میشناسی🐞اوه ببخشید یادم رفت که بهتون معرفی کنم داداش بزرگ ترم جیمین به ساعت نگاه کردم داد زدم وای ساعت یک و نیم هست من هنوز آماده نشدم آدرین بدو بیا بریم خوبه دست آدرین رو گرفتم و دویدم سمت لیموزین
با آدرین رفتیم خونه هرکدوم رفتیم اتاق خودمون تا لباس بپوشیم من همون لباسی رو پوشیدم که آدرین انتخاب کرده بود و بعد آدرین در زد گفتم بیا تو گفت مثل اینکه زود آماده شدیم ساعت 2 هست بیا تو این یک ساعت بریم بستنی آندری بستنی بخریم عشقم 🐞من باورم نمیشد آدرین به من گفت عشقم مثل گوجه🍅قرمز شدم🐾دیدم وقتی به مرینت گفتم عشقم مثل گوجه قرمز شد خندم گرفت اما جلوی خودم رو گرفتم🐞اومدم به آدرین بگم باشه گفتم پاته
🐾یکدنعه دیدم مرینت گفت پاته دیگه نتونستم جلوی خندم رو بگیرم و زدم زیر خنده یهو دیدم مرینت پرید روم و منو قلقلک داد 2 دقیقه داشت منو قلقلک میداد دیگه حالم داشت بد میشد که مرینت ولم کرد یهو حالم بد شد و رفتم توی دستشویی توی اتاق مرینت🐞یهو دیدم حال آدرین بد شد و رفت توی دستشویی منم خیلی نگرانش شدم بعد یک دقیقه آدرین اومد بیرون پریدم
بقلش و گفتم ببخشید آدرین هم منو بقل کرد و گفت اشکال نداره عشقم یهو دیدم آدرین منو بوسید دوباره مثل گوجه قرمز شدم 🐾وقتی مرینت رو بوس کردم دیدم دوباره قرمز شد گفتم خجالت نکش عشقم بعد یه نگاهی به ساعت کردم دیدم ساعت 2 و ربع هست زود منو مرینت لباس هامون رو درست کردیم و رفتیم سمت پارک وقتی رسیدیم دیدیم همه جا خیل قشنگ شده اما کسی نیست که یهو همه مثل جن جلومون ظاهر شدم و همه باهم گفتن
تولدت مبادک منم ازشون تشکر کردم
🐞بعد تشکر کردن آدرین همه کادوهاشونو به آدرین دادند بعد نوبت من رسید🐞بعد دادن کادو های بچه ها نوبت مرینت رسید مرینت به من یک گردنبند گربه ای زیبا داد ازش تشکر کردم
🐞بعد جشن من و آدرین رفتیم خونه
و لباس عوض کردیم و رفتیم شام خوردیم من بعد شام رفتم مسواک زدم و داشتم میرفتم سمت اتاقم که یهو
این پارتم تموم شد ببخشید بدجایی تموم شد آخه دیگه دستم شکست بای بای
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود لطفاً پارت بعد رو زودتر بزار
لطفا پارت بعد رو زود بزار ممنون
سلام من اولین نفری هستم که کامنت میذاره داستانت واقعا عالیه