خب من همین امروز پارت ۳ رو گذاشتم تو برسی همین امروزم دارم پارت ۴ رو مینویسم الان در ماه اسفندیم هفته آخر امروز شنبه هست و بریم سراغ داستان این پارت هم متاسفانه غم انگیز تموم میشه 😔😐خب بریم داستانو بخونیم 😁 عیدتون مبارک😁⚘ عیدتون مبارک😁💝
جیک تو اتاقش گوشیش رو روشن میکنه ولی گوشیش شارژش تموم میشه و خاموش میشه 😐💔گوشی رو میزنه تو شارژ و تا میاد روشنش کنه میبینه خیلی خستس و خودشم نمیفهمه و خوابش میبره😐💔
(صحنه عوض میشه )
جیمز:چی من ..من باید اونو به ..😶نه من این کار رو نمیکنم اخه چرا باید اونا رو توسط یک جسم دیگه ب ک ش م من به اونا آسیب نمیزنم 😐💔ریس :جیمز این کاغذ رو نگاه کن تا ۴ سال باید هر کاری گفتیم رو انجام بدی 😎جیمز:😐💔نه ریس:پس میخوای نصف عمرت رو در جیمز وسط حرفش میپره و میگه جیمز:خب باشه 😐💔 خانم داینز وارد اتاق ریس میشه و میگه: ریس دختره به زودی بهوش میاد چیکار کنیم؟ ریس:یه بیهوشی قوی بهش بزن خانم داینز:چشم و از اتاق میره بیرون
ریس: خب باید همراهشون بری زمین و کارتو عملی کنی متوجه ای و با پدرت هیچ گونه ارتباطی نداشته باش وگرنه میدونی چه بلایی سرت میاد دیگه جیمز:باشه 😒
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
منتظر بعدی ام🥺🥺 کی میزاریششش؟؟؟؟
راستی داستان منم اومده 😊
کی بعدی رو میزاری
بوگو