...
با شنیدن صدای آشنا از دفتر خاطراتش دل کند و نگاهش را به رو به رو داد...هیونگش حالا در نیم متری او نشسته بود سلامی داد و نگاهش بی اراده به سمت دفتر رفت.... نامجون رد نگاه پسرک را دنبال کرد و دفتری رسید که تنها امید زندگی پسر روبرویش بود...
+روز چند بار جملات داخل دفتر را مرور میکنی؟
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
16 لایک
سلامکیوتچه'م🌸🤌
پارتجدید"منبابیتیاسم"منتشرشد!🌸🤌
بخاطرشبیلداهمقرارهدوپارتبزارم-!🌸🤌
حمایتمیکنیتاادامهبدم؟🌸🤌
حتما:)
عالى بوددد
مرسییی
♥♥
𖧷𖠄چـه ـگشـنـگـ ـبیـد𖠄𖧷
༺༺ღ༒ عـالـی ༒ღ༻
:)
لایکی بلایک
فالویی بفالو
خوشحال میشم به تستام سر بزنی🥲