نظر و لایک فراموش نشه
اما توی راه دختره پانسی خیلی بهم میچسبید رسیدیم هاگوارتز یک صدای کلفتی میومد که میگفت:سال اولی ها از این طرف برگشتم طرف صدا یک مرد عظیم بود یک پسری پرید و بغلش کرد برگشت سمت من اما به من نگاه نمیکرد پسره چشم های سبز داشت عینکم داشت وایسا ببینم اون زخم صاعقه مانند واوووووووو اون هری پاتر هست پسر خوشگلی بود همه ی
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
مگه هاگوارتز من رو تا ۳۲ ننوشته بودی چرا الان نیس💔
سلام نمیدونم من از این اکانت پرت شدم بیرون و پارت ۱ و پارت ۲ رو با تغییر توی این اکانت نوشتم که خیلی وقته توی برسی هستند
قشنگ بود عزیزم
راستی دنبالی لطفا دنبال کن