پارت 17 فصل دوم ناظر پلیز منتشر ♥🌌
آرامیس : دراکو از خونه خسته شدم بیا یکم بریم بیرون.... دراکو : باشه حاضر شو بریم...سوار ماشین شدیم آرامیس : کجا میریم؟ دراکو : هر جا تو بگی...آرامیس : خب...بریم کافی شاپ دراکو : حتما...وارد کافی شاپ شیکی شدیم..آرامیس : عه اینجا...فک کنم قبلا با هم اومدین نه؟ دراکو : خوب یادته نشستیم روی میز دو نفره گارسون : چی میل دارین؟ دراکو : یه قهوه و کیک شکلاتی...آرامیس : یه قهوه و کیک وانیلی...دراکو : قبلا که شکلاتی دوست داشتی...آرامیس : هنوزم دوس دارم فقط دلم کیک وانیلی خواست...دراکو : من یه دقیقه برم دستشویی الان بر میگردم....آرامیس : اوکی منتظرم...دراکو رفت... یه لیوان آب خوردم داخل کیفمو گشتم گوشیمو پیدا نکردم فکر کنم تو ماشینه از کافه رفتم بیرون نزدیک ماشین بودم که حس کردم کسی دستشو روی دهنم گذاشت...سعی کردم برگردم اما نشد.....هیس صدات در نیاد خیلی آروم با من بیا آرامیس : واقعا ترسیده بودم...دستام می لرزید فقط دنبالش رفتم رفتیم داخل یه ماشین سیاه رنگ که شیشه هاش دودی بود...از جون من چی می خوای؟..........+گفتم ساکت یه کلمه حرف بزنی خونت پای خودته دراکو : برگشتم سر میز ولی آرامیس نبود...آرامیس کجایی؟آقا ببخشید یه خانم همراه من بود ندیدید کجا رفت ؟ گارسون : فکر کنم رفت سمت در انگار یه چیزی تو ماشین جا گذاشته بود...دراکو : با عجله سمت ماشین رفتم...ولی کسی نبود آرامیس کجایی؟ آرامیس ....دور و برو گشتم ولی هیچ جا نبود سوار ماشین شدم و فقط دور و برو نگاه می کردم تا شاید پیداش کنم...ولی اثری ازش نبود یعنی چی...واقعا گیج شده بودم از ماشین پیاده شدم و همه کوچه های اطرافو گشتم ولی نبود....هوا ابری بود و بارون نم نم و آروم می بارید...آرامیس دوباره نه...تو قول دادی هیچوقت از پیشم نمی ری...نمی خوام یه بار دیگه از دستت بدم کجایی؟با قدم های خسته و آروم سمت ماشین حرکت کردم کجا رفتی دیوونه...
اسکورپیوس : بعد از رفتن رز یه روزی گذشته بود اما هیچ خبری ازش نبود....یعنی ممکنه د..دشمن ما باشه؟ نه..امکان نداره اون کاری نکرده...نمی خوام باور کنم رز : من باید برم...بِلا : کجا ؟ تو همینجا می مونی رز : ولی می خوام برم پیش متیو پسر عموم...بِلا : همین که گفتم تو هیچ جا نمیری...رز : تو منو دزدیدی نه؟ بِلا : چرا باید بدزدمت ها؟ رز : پس لابد گروگان گرفتی...خواهش میکنم بزار من برم بِلا : سر حرف من حرف نزن انقدم پر رو نشو...تا هر وقت که من بگم اینجا می مونی...رز : ترس بدی به جونم افتاده بود...اگه..اگه آدم خطرناکی باشه چی؟..... هرماینی : کار مهمی با آرامیس داشتم تصمیم گرفتم برم سمت خونشون...دستمو روی زنگ فشردم مدتی گذشت و در باز شد اما کسی که در و باز کرد دراکوی چند روز پیش نبود...دراکو چ...چی شده تو گریه کردی؟ دراکو : بیا داخل...هرماینی : با نگرانی وارد خونه شدم داری نگرانم میکنی اتفاقی افتاده؟ دراکو : دو..دوباره از دستش دادم...هرماینی : چی داری میگی واسه رز اتفاقی افتاده؟ دراکو : گم شده...هرماینی : یعنی چی گم شده درست توضیح بده چی شده...دراکو : اَه... خب رفته بودیم کافه بعد من یه لحظه رفتم وقتی برگشتم آرامیس نبود...هر جا رو گشتم...نبود...من...من مگه چکار کردم همون یه بار که داغون شدم بس نبود؟...دوباره باید همون اتفاق بیوفته؟....مگه چکار کردم ها؟ هرماینی : دراکو ....گوش کن تو کاری نکردی آروم باش پیدا میشه تو گریه نکن...دراکو : پس کِی می خواد بیاد ؟ باز دوباره بعد چند سال؟ آرامیس کجایی تو.... هرماینی : شاید...شاید کسی اونو دزدیده...دراکو : اگه اینطور باشه که وضع بد تر میشه....هرماینی : کسی با تو یا آرامیس دشمنی نداره؟ دراکو : نه...چرا باید دشمن داشته باشم....هرماینی : پیدا میشه قول میدم....دراکو : تا الان که هر کی بهم قول داده همش الکی بوده....
آرامیس : چرا منو گرفتین ها ؟ یه نفر جواب منو بده دلفی : صداتو بیار پایین....آرامیس : تو کی هستی چرا منو گرفتی؟ ...دلفی : من دختر کسی هستم که دراکو جونت بهش پشت کرد حالام واسه انتقام برگشتم....آرامیس : ببین دختر جون من نمیدونم در مورد چی حرف می زنی... دراکو کاری نکرده...دلفی : پوزخندی اومد رو لبم....پس لابد خبر نداری... آرامیس : اگه منظورت ولدمورته باید بدونی هر بلایی که سرش اومده حقش بوده....دلفی : دفعه آخرت باشه در مورد پدرم اینطوری حرف می زنی...هر چند دفعه دیگه ای وجود نداره که حرف بزنی....تا وقتی اون دراکو میاد اینجا تو همین جایی انقد سر و صدا نکن... آرامیس : وقتی رفت حس می کردم قلبم درد می کنه...احساس خیلی بدی داشتم.... دراکو : فایده نداره خودم میرم دنبالش....هرماینی : از کجا می خوای پیداش کنی...دراکو : بالاخره یه جایی از این شهر که هست.....هرماینی : باشه..مراقب باش....دراکو : دیوونه کجایی هیچ میدونی کل شهر و دنبالت گشتم....خواهش میکنم برگرد پیشم... اسکورپیوس : از هاگوارتز خسته شدم دلم می خواد یکم برم تو شهر آخه...هر جای اینجا رو نگاه میکنم فقط رز میاد جلو چشمم....با قطار به شهر برگشتم و همینطور که قطرات بارون روی زمین می غلتید قدم میزدم و به مغازه ها و خیابون های خلوت خیره شده بودم..... دراکو : همینطور که قدم می زدم یه کاغذ نامه مانندی جلوی پام فرود اومد از رو زمین برش داشتم نوشته بود ( دنبالش میگردی نه ؟ اون پیش منه اگه آرامیس و زنده می خوای بیا جایی که بهت میگم...... از طرف یه دوست) دراکو : هرماینی درست حدس زده بود آرامیسو دزدیدن...ولی کی چرا؟ تمام مغزم پر از سوالای بی پاسخ بود.....حالا آدرس جایی که گفته بود و از کجا بیارم.....
رفتم داخل ماشین که روی داشبورد یه نامه دیگه بود....یه آدرس بود همینطور بهش خیره شده بودم.....من تصمیم گرفتم...پیدات می کنم آرامیس...
ناظر لطفا لطفا منتشر کن لایک و کامنت فراموش نشه ♥🌃
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بروبچ تو اسلاید 2 اونجا که نوشته هرماینی : چی داری میگی واسه رز اتفاقی افتاده...اینو اشتباه نوشتم...درستش اینه ( هرماینی : چی داری میگی واسه آرامیس اتفاقی افتاده ) حواسم نبود🌙🌌
ساری....
عالی بود🥹❤
تنکس♥💚
پارت بعدی 4 ساعته بررسیه💔🌙
پارت بعد بررسیه ♥🌙
لونا 14 سالمه♥ خب اسم واقعیمو نمیتونم بگم☺💚
تروخدا پارت بعد رو قبل از ساعت 5 بزاررررررر
و لطفا پارت بعد بیشتر در مورد آرامیس و دراکو باشههههههه اوکیییییی؟
اوکی الان دارم می نویسم♥
اتفاقا در مورد دراکو و آرامیسه بعدی
واااایییییی جیغغغغغغغغ
❤❤❤
پارت نمیدیییی
می خوام بنویسم...
راستیی اسمت چیه چند سالته؟
پارت بعددددددددددددددد
ممنووون♥🎵
اگ وقت کنم اوکی💙🌙
پارپ بعدو امروز بزاررررر
اگ وقت کنم اوکی
مرسیی♥🌌