سال ششم توی هاگوارتز....... دختری در اسلیترین به نام کلارا(توییا) زنگ خورد و توی حیاط رفتی دیدی دراکو هم باتو از کلاس اومد بیرون(بو.ی ف.رندته) (دراکو=×)(کلارا=+)×هانی کجا میری؟ +به درسام برسم. ×میشه بیای توی حیاط کارت دارم. +اره. *رفتین توی حیاط* ×میدونی... الان ۵ساله ما باهمیم ولی پدر مادرم تاحالا تورو ندیدن و حتی نمیشناسنت...+میدونم میدونم ولی خب.. سخته شاید نخوان ما باهم باشیم و خب اینطوری دیگه همو نمیبینیم.×نه نه نه نه اون هاهم ۱۰۰٪از تو خوششون میاد قول میدم. +خب الان میخوای چیکار کنی؟ ×بقیه کلاس هارو نرو و بیا باهم بریم به عمارت ملفوی ها.+جدی؟×اره.+دیوونه شدی.×نه بیا بریمم .*دستتو کشید سمت جارو ها. جارو تو برداشتی و سوارش شدی و به عمارت ملفوی ها رفتین* . *بعد از ۱ساعت رسیدین* .
خب اینم از عمارت ملفوی هاااااا یهو یک زن اومد +*توی دلت* فک کنم مادرشه. (نارسیسا=÷)÷سلام تو کی هستی که به این عمارت اومدی؟ ×مامان گر.ل فر.ند.مه. ÷عا اوکی خوش اومدی بفرما داخل. +مرسی .÷اسمت چیه؟ +کلارا. ÷..... ÷من میرم توی سالن توهم بیا تا باهم اشنا شیم +حتما. دراکو رفت و لباسشو عوض کرد. *یه کت و شلوار مشکی پوشیده بود. +*توی دلت* وای دراکو توی این لباس لع.نتی خیلی جذا.ب شده🥵. ×هانی برو پیش مادرم . +باشه.وقتی داشتی میرفتی Lipsهاشو Kiss کردی. دراکو سرخ شده بودو عا.ش.ق تر .
رفتی و پیش نارسیسا نشستی. ÷خب توهم ترم شش هستی؟ +بله.(۱ساعت صحبت کردین و بالاخره اومدی بیرون) ×هانی چطور پیش رفت؟ +عالی.+بابای دیگه من برم.×برو عزی.زم
امید وارم از این تک پارتی ها خوشتون بیادددد این یکی میدونمممم خیلی باحال نبود ولی بازم میسازم قول میدم خیلی باحال باشننن
ناظررر رد نکنننن
#اسلاید اضافه
ناظر رد نکن

باباییی
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پلیز پارت بعد
بازم بذار
حتما
لازم بذار