
برای بار دوم میزارم امیدوارم خوشتون بیاد.
رگبار ف*ح*ش خوردم و داشتم از خجالت اب میشدم چون انقدر داد میزد صداش میمومد. ا.ت: اعضا اینجا ان اع. یجی: جدی؟؟؟؟ گوشیو بده به بایس من. ا.ت: بزار اوکی بگیرم بزنم روی اسپیکر. ا.ت: مشکلی نداره با دوست صمیمی دیوونه ی من یک دقیقه حرف بزنید؟ یجی: یاااااااااا. نامجون: اره خوشحال میشیم. زدم رو اسپیکر و اعضا با هم سلام کردن. ا.ت: زنده ای؟ یجی؟ یجی؟ جواب بده. یجی: ..... و بعد چنان جیغی زد که یهو از ترس قطع کردم و چشمام ناخوداگاه کرد شد و به اعضا نگاه کردم. همه دوباره خندشون گرفت و وقتی به قیافه ی پوکر من نگاه کردن ساکت شدن. جین: تاحالا همچین واکنشی از یک فن ندیده بودم.😂. ا.ت: امممم. ببخشید فکر کنم یکم براش غیر عادی باشه که با گروه مورد علاقش تلفی حرف بزنه ها. جین: اره راست میگی. جونگ کوک: ما خیلی خوبیم. همه اعضا: خیلیییی. ا.ت:😐 جونگ کوک: غ*ل*ط کردم.(نه همه کارای تو درسته کوکی جونم) احساس میکردم که دیگه با اعضا راحتم. حس میکردم که با همشون دوستم. توی فکر بودم که یه پیامی از طرف مدیر کمپانی اومد و گفته بود ماشین فرستاده برام دم دره. ا.ت: ممنون بابت امروز. فعلا من باید برم. نامجون: خوش اومدی. هفته بعدی منتظرتیم. از همه خداحافظی کردم و رفتم بیرون سوال ماشینی که برام فرستاده بودن شدم و راهی خونه شدم.
توی راه داشتم به جیمین فکر میکردم که چرا اونطوری رفتار میکنه. همش میره توی فکر و کمکم میکنه و یا مراقبمه. شاید میخواد زده نشم. ولی جدا کوک خیلی باحاله😂 ببینم یجی زندس یا نه. به یجی زنگ زدم. یجی: وای. ا.ت: اروم باش. من قراره اونجا زندگی کنم. اگه بخوای بیای خونه من میخوای غش کنی؟ یجی: نه ابروم میره. ا.ت: همین الانشم رفته. یجی: ا.ت من میکشمت. ا.ت: باشه بابا اروم. یجی: اعصاب ندارم ولم کن. ا.ت: بهت گفتم که. یجی: حالا فعلا خدافظ بعدا حرف میزنیم. ا.ت: باشه. خدافظ. رسیدم خونه و سلام کردم و رفتم دوش گرفتم و روتین پوستیم رو انجام دادم. موقع خواب همش به اعضا فکر میکردم. واقعا امروز خوش گذشت. اونا خیلی باحالن و همچنین خیلی بامزه ان. مشتاقم هر چه زودتر برم اونجا زندگی کنم. کم کم خوابم برد و نفهمیدم چطوری. وقتی بیدار شدم ساعت ۶ بود و برای اولین بار درست پاشدم. رفتم صبحونه خوردم و بعدش رفتم پیش مدیر برنامم تا درمورد دیشب باهاش حرف بزنم و تعریف کنم و بگم که راضیم برم اونجا. در زدم و بعد تایید ورودم رفتم داخل و همه چیز رو براش تعریف کردم.

مدیر کمپانی: خوشحالم که به راحتی داری باهاشون کنار میای. راستی! برو اماده شو میخوایم بریم جشنواره ایدل ها. بالاخره تو الان ایدل به حساب میای. گروه بی تی اس هم هست باید با اونا بگردی. ا.ت: چرا بهم نگفته بودی؟؟؟؟ مدیر برنامه: همچیو بهت باید بگم؟ ا.ت: اخه باهام هماهنگ نکرده بودی. ساعت الان 7:30 اخه کی ساعت 8 میره جشنواره. مدیر برنامه: یادت رفته باید دوش بگیری نه؟ ساعت 10 راه میوفتیم. تازشم جشنواره ساعت 11 شروع میشه و یک ساعت وقت دارید با گروهتون مشورت کنید که چه غرفه هایی برید. ا.ت: باشه. اه. میرم حموم. فعلا. رفتم توی اتاقم و رفتم حموم. با خودم فکر کردم که لباس چی بپوشم و تصمیم گرفتم از معلمم کمک بگیرم چون سلیقه اش خیلی خوبه. وقتی دوش گرفتم روتین پوستیم و بعدش میکاپ همیشگیم رو انجام دادم. لباس راحتی پوشیدم و رفتم از معلمم کمک خواستم. ا.ت: مطمئنید این مناسبه؟ معلم: اره کاملا مناسبه. ا.ت: باشه ممنوننننننن. معلم: موفق باشی. ا.ت: متشکرم. فعلا. لباسم رو پوشیدم(عکسش بالا) و با کمال ناباوری ساعت 9:40 بود. چقدر زود گذشت. منتظر مدیر برنامه موندن که یکی بهم زنگ زد...
اوهوم اینم پارت پنج. ناظر رد نکن چیز بدی نداره.
بای نتیجه چک کن فرزندم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بعدی رو گذاشتم تا منتشر بشه.😁
همون جیمین🥹
🥲
عالی
🤍
هممم بنظر من عشقولانش نکنی بهتره
چون تو هر داستاتی میری از این عشق مشقاست
بالاخره نمیتونم ژانرشو عوض کنم
هوم درسته
وایییی خعلی خفن بودددددد 🥲
ب نظر من سلطان جاذابیت آقای جی کی 😂
افرین
جون عمت پارت بعدیی
ارام. میزارم بنویسم صبر کنید
لامصب کی بهش زنگ زدهههههههههه 😂🥲دارم از فضولی میمیرم پارتتتتت بعدو بزار 🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺
🤣🤣🤣
ارام عشقم.
میزارم بنویسم
زود بزار 😂🥺🤍
پلیزززز پارت بعدییییی
مثل همیشه فوق العاده 💜
🤍🤍🤍🤍
فوق العاده که خودتی.
به محض اینکه بنویسم میزارم پارت بعدی رو.
عالی بود
مث خدت🖤
مسخرس
😐
نظرت درباره خفه شدن چیه بیبی ؟ 🗿
جالبه. شاید تو داری مسخره نگاهش میکنی
نظرت راجب اینکه تو مسخره ای چیه. مسخره کسایی مثل توان که الکی نظر بیخودی میدن و نظرشون اهمیتی نداره. نمیشه کمتر فشار بخوری؟؟؟.
حالا جالب اینجاس تو بیوت نوشتی (من برای درخشش متولد شدم) ولی فکر کنم تو متولد شدی تا رز (برعکس) اضافی بزنی نه؟
عزیزم فشار چیه بیا یه داستان من همین الان بزارم ببین بیشتر از تو لایک میخوره یا نه
زر زدن که هنر شماس من شغلت نمیگیرم بیب
ای بابا..باش بابا خفن بابا خلاق بابا آدم حسابی..بابا غیر زر زرو
جون من تمومش کن..لیاقت خوبی و این کامنتتو نداریم بمولا..
به ت چ این داستانش چیه؟سر پیازی یا تهش؟
#زر_های_زیادی
#خفه
#قلدری_بس_است😔✨
بعدشم
شما اول یه تست بزن تو کارنامت بعد بیا اینجا با زمین کج برقص.
ا لون توشسین اوشاخ
نمیدونم کی از تو نظر خواسته.
بزار یک داستان بزار ببینم مال تو بیشتر لایک میخوره یا من
دیگه ام برو کسایی مثل تو توی تستچی جایی ندارن بهتره نظرتو برای خودت نگه داری یا یاد بگیری به نظر بقیه احترام بذاری
اصلا هم کسی مجبورت نکرده رمان منو بخونی. انگار سرتو کردن تو اکانت من به زور میگن رمان منو بخونی.
ببین بدون تست فالورام از دوستتم بیشتره
افرین به تو.
منم اسکلم نمیدونم تستاتو پاک کردی.
اسگل که هستی.. میتونی هرجور میخوای فکر کنی