از زبان ملیکا :نمیدونم ولی همیشه احساس میکنم این سرنوشت من نیست البته خانم و آقای پیتر سون به من خیلی لطف کردم آنها فکر میکنند من باور میکنم که آنها پدر و مادر واقعی من هستند ولی من میدونم که آنها فقط تضاهر میکنن که مادر و پدرم هستن البته من تا قبل از اینکه این بحث بشنوم باور میکردم که مادر وپدر واقعی ام هستم و من ملیکا پترسون هستم:
آقای پترسون :من نمیتونم از یک دختر بی نام و نشون مراقبت کنم
خانم پترسون :تحمل کن چند روز دیگر بزرگ میشه میری پی کار و زندگیش ولی الان ما مسئولشیم
آن موقع فقط 7 سالم بود
سوال 1 از 5
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
کارنامه تست

شما به سوالات تست پاسخ دادید
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
آمار
شرکت کنندگان این نتیجه را کسب کردند.
فالو~بک🦕💕
فالو~بک🦕💕
فالو~بک🦕💕
فالو~بک🦕💕
فالو~بک🦕💕
فالو~بک🦕💕
فالو~بک🦕💕
فالو~بک🦕💕
فالو~بک🦕💕
فالو~بک🦕💕
فالو~بک🦕💕
فالو~بک🦕💕
فالو~بک🦕💕
فالو~بک🦕💕
فالو~بک🦕💕
فالو~بک🦕💕
--------------------------
ادمینژونمپین؟ 🥹🦋
های کیوتی ._.💛
من یه رستوران تازه تاسیس کردم :)💛
برای اومدن به رستوران بیا به نظرسنجی آخرم ._.💛
کلی غذا و نوشیدنی های کیوت داریم ._.💛
بیا که بهت کلی خوش میگذره 😍❤
__________________________________________________
به کارمند نیاز ندارم
💛ببخشید برای تبلیغ 💛
من از ملیکا بدم میاد
بله حتما ولی متاسفانه این داستان منههههه
پارت بعدرو نمیزاری؟
من داستانم رو نوشتم و بعد گفتم خیلی چرت شد پاک کردم
متاسفانه فعلا وقت نکردم اما فردا نزدیک دو تست میزارم
عالی بود.! ملیسا چ اسم خوفیه هاااا😊خوش به حالشش💜