
های گایز
یکسال بعد از زبان مرینت از خواب بیدار شدم دیدم ساعت ۱۱عه رفتم لباسم و عوض کردم و رفتم در اتاق میانا رو زدم دیدم نیست بعد بیلی از اتاقش اومد بیرون گفت رفته پایین بعد رفتیم پایین دیدیم دارن صبحونه میخورن بعد به همه صبح بخیر گفتیم و رفتيم نشستیم و بعد صبحونه میانا گفت مامان بابا من دیگه برم گفتم کجا گفت عزیزم وقت آرایشگاه دارم البته ساعت ۱ الان باید با مایک بریم یه کاری رو واسه عروسی تکمیل کنیم بعد خداحافظی کرد و رفت
رفتم تو اتاقم نشستم رو صندلیم که خوابم برد با صدای مامانم از خواب بیدار شدم دیدم بالا سرمه گفت بیا ناهار رفتيم پایین ناهار خوردیم بعد رفتم لباسم و عوض کردم و رفتم پایین دیدم آدرین پایینه گفت دیرت میشه ها بشین رفتم نشستم تو ماشین و منو رسوند آرایشگاه
۴ساعت بعد چون میکابم سنگین بود تا ۶ تو آرایشگاه بودم و چون دیر میشد از زیر لباسم پوشیده بودم رفتم بیرون آرایشگاه آدرین شده بود جذاب گفتم خوشتیپ کردی خنده اش گرفت گفت تو ام خوشگل شدی رفتيم نشستیم تو ماشین ساعت ۷ رسیدیم تالار بعد وارد پارکینگ شدیم از ماشین پیاده شدم آدرین رفت ماشین رو پارک کنه منم رفتم پیش آسانسور بعد یه حس عجیب پیدا کردم آدرین منو ترسوند رفتيم تو آسانسور گفت من میرم سمت آقایون گفتم باشه برو خداحافظ بعد خودم رفتم سمت خانوم ها و میزی که مامانم و مامان آدرین و لویا نشسته بودن دیدم گفتن چه عجب اومدی منم پالتمو در آوردم و گفتم ببخشید که موزیسین شون گفت عروس داماد دارن میان بالا

بعد در باز شد و میانا و مایک اومدن تو تو چشمای مامانم و مامان آدرین اشک جمع شدبود اونا عم سلام به همه رفتن نشستن موزیسین گفت خب یه دست خوشگل بزنید ماعم دست زدیم بعد گفت آقایون میتونن بیان بالا بعد در وا شد و بیلی و آدرین اومدن بالا بعد گفتن همه بیاین وسط بعد اول منو و آدرین رفتيم رو صحنه رقص و آهنگو گذاشتن (عکس میانا)
بعد نیم ساعت رفتيم نشستیم و موزیسین گفت بریم برای رقص دو نفره یک دو سه بعد مایک و میانا بلند شدن اومدن وسط واسه رقص انقدر قشنگ بود رقصشون که کل تالار بنفش رنگ بود بعد رقص چاقو کیک انقدر قشنگ بود منو و لویا با میانا رقصیدیم
آنچه خواهید دید عروسی مرینت و آدرین
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیییی بود ❤ منتظر پارت بعدم 💕