
آنیونگ کیوتا 😆براتون وانشات بی تی اس آوردم 😄
خب الان شما ا/ت هستین گذشته ا/ت : تو سئول به دنیا اومده بود اما تو 12 سالگی رفتن سوئد و تا الان اونجا زندگی میکنن و الان 22 سالشه حالا ظاهر ا/ت: چشماش سورمه ایه موهاش مشکیه و چتری داره پوست سفید قدش 168 وزنش 43 خوش اندام لباش کوچیک و صورتیه چشماش بادومیه اما زیاد ریز نیست مژه های بلند و دماغ کوچیک عرررر خیلی خوشگله❤😆
از زبان ا/ت:خیلی خوشحالم که بعد از این همه سال برگشتم سئول 😆 رفتم خونه ای که بابام برام خریده بود ا/ت : یا خدا این قصره یا خونه 😶 رفتم دم در بادیگارد خم شد درو باز کرد خب فکر کنم بنده ملکه قصرم 😶 بادیگارد : خوش اومدین خانوم ا/ت:ممنون😶 رفت دم در و در زد از تو : زود باشین خانم اومدن درو باز کردن یهو دیدم 15 تا خانوم کنار در وایسادن و خم شدن 😶 ا/ت: فازتون چیه😶 خدمتکار که لباسش با بقیه فرق داشت: خوش اومدین خانم من سر خدمتکار هستم در خدمتیم لطفا بفرمایین تو ا/ت: عااا باشه سر خدمتکار: خانوم رو به اتاقشون راه نمایی کنید خدمتکار: چشم خدمتکار: بفرمایین خانوم ا/ت رو بردن اتاقش
از زبان ا/ت:خیلی خوشحالم که بعد از این همه سال برگشتم سئول 😆 رفتم خونه ای که بابام برام خریده بود ا/ت : یا خدا این قصره یا خونه 😶 رفتم دم در بادیگارد خم شد درو باز کرد خب فکر کنم بنده ملکه قصرم 😶 بادیگارد : خوش اومدین خانوم ا/ت:ممنون😶 رفت دم در و در زد از تو : زود باشین خانم اومدن درو باز کردن یهو دیدم 15 تا خانوم کنار در وایسادن و خم شدن 😶 ا/ت: فازتون چیه😶 خدمتکار که لباسش با بقیه فرق داشت: خوش اومدین خانم من سر خدمتکار هستم در خدمتیم لطفا بفرمایین تو ا/ت: عااا باشه سر خدمتکار: خانوم رو به اتاقشون راه نمایی کنید خدمتکار: چشم خدمتکار: بفرمایین خانوم ا/ت رو بردن اتاقش
ا/ت:خب جین یوک من میخوام برم لباس و اینا بخرم بعد برگردیم خونه که لباسام رو عوض کنم بعدش هم بهت میگم جین سوک:چشم خانوم رفتن مرکز خرید ا/ت: خب بریم اونجا رفتن تو مغازه بادیگارد هم همش دنبالش میرفت ی عالمه لباس خرید(همونطور که فهمیدین باباش پولداره خییییلی😶) ا/ت: خب بریم بادیگارد: خانم بدین من میارم بغ بعد همه خریدا رو گرفت ا/ت: عااا باشه رفتن تو مغازه کیف فروشی ا/ت: وای چقدر اینا خوشگلن بعدش 7 تا کیف خرید بادیگارد بر بختم همه خریدا دستش بود ا/ت:خب بریم لوازم آرایشی میتونم بگم 5 تا رژ 7 تا پالت سایه و.... خلاصه دوباره بادیگارد بد بخت همه رو گرفت ا/ت: خب بریم کفش بخریم جونم براتون بگه 9 جفت کفش خرید
بادیگارد : خانوم میشه من اینا رو ببرم تو ماشین و برگردم ا/ت: اوخ آره برو منم میام کمک خلاصه به زور چند تا از خرید ها رو گرفت خریدا رو گذاشتن برگشتن تو ا/ت:بریم ی چیزی بخوریم گشنمه رفتن رستوران و غذا سفارش دادن ا/ت داشت میخورد و بادیگارد کنارش وایساده بود ا/ت:بیا بشین بخور جین سوک:نه ممنون ا/ت: بهت دستور میدم بشینی بخوری😂 جین سوک:چشم (پارهههه😂😂) خلاصه غذا خوردن و رفتن خونه
از ک ماشین پیاده شد و خدمتکاران اومدن خریدا رو بردن سر خدمتکار:خانوم اتاق لباس رو خودمون بچینیم یا خودتون میگین چی رو کجا بذاریم ا/ت: عااا خودم میام رفتن تو ی اتاق ا/ت: یا خدا اینکه نصف اتاقمه😶 خلاصه همه چیز رو سر جاش گذاشتن ا/ت:سر خدمتکار سر خدمتکار:بله خانوم ا/ت: من آمریم خب فردا هم دارم برا اندیشه میرم بیگ هیت ، میخوام وقتی برگشتم اتاقم پر از وسایل بی تی اس باشه و تو کل خونه عکس ها اعضا سر خدمتکار: چشم خانوم فردا: ا/ت رفت پایین برای صبحونه ی میز بزرگ چیده بودن صبحونه خورد و رفت که آماده بشه .....
ا/ت: خب چی بپوشم 🤔 ی شلوارک کوتاه سورمه ای ی نیم تنه سفید کفش بند دار سفید ژاکت سورمه ای و کیف دوشی سفید برداشت آرایشی نکرد و موهاشو باز گذاشت خلاصه رفت بیرون سر خدمتکار:خیلی زیبا شدین خانوم ا/ت:ممنون 😄 سوار ماشین شد و رفتن بیگ هیت رفت داخل و بادیگارد پشتش بود همینطور که میرفت همه نگاش میکردم نوبت ا/ت شد کلی کار انجام داد و اومد پیش بادیگارد بادیگارد آب داد بهش جین سوک: خسته نباشین خانوم ا/ت: آههخ ممنون خلاصه بعد چند ساعت همه رو صدا کردن برای نتیجه داور: خب....
داور: خب باید بگم که به جز خانوم ا/ت ....... ...... ..... ..... همه رد شدین ا/ت خیلی خوش حال بود (تو پوست خودش نمیگنجید😂) خلاصههههه بادیگارد به خونه زنگ زد و گفت که قبول شده تا جشن بگیرن خلاصه رفتن خونه و جشن گرفتن ا/ت:وااااای فردا کنسرت بی تی اسهههههه عرررر خدایا بالاخره میتونم برم کنسرتشون اوخ آره بمب چی😶آهان سرررر خدمتکااااار سر خدمتکار:بله خانوم ا/ت:یا خدا جادوگری چطور یهو ظاهر شدی😨خب ولش به یکی بگو برام آره بمب بخره سر خدمتکار: چشم خانوم
فردا ا/ت از خواب بلند شد وااای خدا امروز میرم کنسرت بی تی اس همینجوری که میرفت تو حال و از پله ها پایین میرفت میخوند و میرقصید سر خدمتکار با ی خدمتکار که ی جعبه دستش بود جلوی ا/ت ظاهر شد ا/ت:یا امام هشتم 😨 سر خدمتکار:خانوم آره بمب رو آوردین ا/ت:جعبه رو گرفت سریع رفت اتاقش خاصه بازش کرد و کلی باهاش عکس گرفت و.... ساعت چاهار عصر یک ساعت مانده به کنسرت (عرررر شبیه فیلم شد🤣) ا/ت:وااای حالا چی بپوشمممم😫 آهاااا ی نیم تنه آستین بلند سفید که عکس بی تی اس روش بود شلوار سند بادی سفید که کنارش ی خط زخیم بنفش بود با کتونی بنفش پوشید مثل همیشه آرایشی نکرد و موهاشو باز گذاشت رفت کیف انتخاب کنه ی کیف دوشی ابرو بادی سفید بنفش برداشت ا/ت:وووی عالی شدم حالا نوبت گوشیمه جلد گوشیشو در آورد و جلد بی تی اس گذاشت آرمی بمب رو گذاشت تو کیفش و سوار ماشین شد
خلاصه میکنم چند تا آهنگ خوندن و آهنگ آخر بود پسرا پخش شده بودن هرکدوم ی طرف بودن ا/ت داشت فیلم میگرفت که فنای اطرافش داد زدن تههیووووونگ ا/ت:چ... چی😍 بعد ی دست رو شونش حس کرد برگشت و با ته یونگ رو به رو شد تهیونگ: میخوای بیای برقصی😊 ا/ت:معلومه میخوام 😍 تهیونگ دست ا/ت رو گرفت و بردش رو صحنه،همه اعضا اومدن تهیونگ:خب با کی میخوای برقصی ا/ت:خودتون 😍 تهیونگ:باش😄ولی انقدر رسمی حرف نزن تهیونگ گفت آهنگ دینامیت رو بذارن ا/ت: و تهیونگ داشتن میرقصیدن ا/ت انقدر خوب میرقصید که همه کف کرده بودن خلاصه بگم آهنگ تموم شد کوک:واوووو تو خیلی خوب میرقصی😍 راستی اسمت چیه ا/ت:کیم ا/ت 😊 جی هوپ:چه اسم قشنگی 😄 شوگا:میتونی رپ بخونی ا/ت:آره😄 بعد یکم با شوگا خوند نامجون:واوووو جیمین:تو نمیخوای بری اندیشه بدی 😶 ا/ت:من کارآموزم😄 تهیونگ:جدی کدوم کمپانی😍 ا/ت:بیگ هیت 😄😍 خلاصه سرتون رو درد نیارم کنسرت تموم شد و همه رفتن خونه ا/ت داشت سوار ماشین میشد که یکی دستش رو گرفت و کشید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
چشمای سورمه ای؟
حالا اون هیچی ... ا/ت مخفف اسم تو هستش 🤩
🤣
ج چ فن ساین
لطفا پارت بعدی این داستان و نمیتونم عشقم رو اعتراف کنم رو بزار☹️
چالش:
هردو🧸🖇
داستانت خیلی خوفه🧸🖇
چرا پارت بعدی نمیاد 😭 😭 😭 😭 😭
حس میکنم اونی که دست ا/ت رو کشید تهیونگ بود.
عالی بود 😃 ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️
پارت بعدی 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍
عالی بود چالش:فن ساین
❤
بچه ها چشماش مشکیه موهاش سورمه ای
داداش یه سوال احیانا اون ادویشن نبود چرا نوشتی اندیشه؟
ولی در کل عالی بود
😂اشتباه تایپی بود
ممنون