
خلاصه که اسلاید پنج کاملا جدیده:|
از زبان سانست : رفتیم دیدیم چیزی نبود اما مورگاتا مشکوک میزد، بعدش با فلور رفتیم یکم بیشتر تحقیق کنیم، رفتیم و رفتیم که یهو....آزگور رو دیدیم؟؟؟ فلور با قیافه •-• گفت :«نمنه؟ این اینجا چیکار میکنه؟» با قیافه -_- جواب دادم :«چمیدونم مگه من علم غیب دارم!» یهو...فایت باز شد؟ فلور با قیافه پوکر گفت :«عه مارو دید ب چخ رفتیم ایول!» طعنه زدم :«بجا اینکه اینارو بگی بیا بجنگ خو.» یهو آزگور به فلور ضربه زد. فلور مقاومت کرد و من به سمت آزگور آتش پرتاب کردم. یهو یه ضربه دیگه به فلور خورد و افتاد زمین... جانممممم؟؟؟ «فلورررر!!!»
هول هولی فلور رو برداشتم و یجوری از دست آزگور فرار کردم. بردمش خونه توریل و بعد خودم محو شدم...ینی چیز هرچی مانع تا خونم بود شکستم رفتم اونجا کسی منو نبینه•-•
از زبان کلر : یهو دیدم فلور افتاد تو خونه... یعنی در باز شد فلور اومد تو اما چمدونم چجوری چون افتاده بود زمین. نمنه؟؟؟؟؟ یهو مورگانا کنارم ظاهر شد. ازش پرسیدم :«با جادو آسیب دیده...خنثیش کنم؟» جواب داد :«نه...با جادو زنده مونده...صب کن ببینم...*تیز کردن چشم* آزگورررر!!!» زیاد به داد زدنش توجه نکردم :«صبر کن ببینیم میتونم به صورت ذهنی با آزگور ارتباط برقرار کنم یا نه.» پلک زد :«هوی خطرناکه ها!»
یهو تبی، میبل و کارول از پله ها پایین اومدن. تبی پرسید :«آخی اون پری دریاییه چرا زخمیه؟» کلر اندر ذهن :«الان به بچه هفت ساله بگیم قضیه جنگو؟ نگیم؟ آخرش که میفهمه ولی بهتر نیست ما بهش نگیم؟» با صدای تبی افکارش متوقف گردید :«هی! کف زمین پر سس کچاپه!» مورگانا پیش قدم شد، دست تبی و میبل رو گرفت و به سمت پله ها بردشون :«خب ما رفتیم!» کلر کمی مکث کرد بعد رو به کارول بدون وقفه گفت :«خب کارول-سان چون روح تو دو قسمته از هر روح یک قدرت و نصفی داری حالا اگه میخوای بدونی اون قدرتا چیه...چه جالب! قدرتای تو فضا و زمان رو کامل و مقاومت در برابر مرگ رو نصفه داری، آب رو کامل و واضح دیدن رو نصفه داری.» کارول با قیافه ._. گفت :«عاها چه ژالب.»
تبی از مورگانا پرسید :«چرا زمین پر سس کچاپ بود؟» اینگونه جواب گرفت :«آهان.» ایندفعه میبل پرسید :«چرا مارو برگردوندی؟» همان جواب قبلی :«آهان.» دوباره تبی سوال کرد :«خب چرا کارولی رو نگه داشتین پایین؟» میبل ادامه داد :«میخواین بوتوشینش؟» ایندفعه جواب متفاوتی گرفتند :«مگه ضرم(برعکس یونو؟) داریم:-:؟»
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیییی
اقا میشه یه قابلیت جدید اضافه کنم به کاراکترم؟
حالا میتونی اگر خودت خواستی مثلا یه کاری کنی یهو این قدرتو بگیره چمیدونم ولی میخوام قدرت ذهن خوانی بدم بهش اعتراضم وارد نیست🗿🤝🏻
مایل به پارت جدید؟ 🗿
مثلا نه؟ 😔
به تست جدید اکیپ مراجعه کنید🗿
اما مورگاتا مشکوک
مورگاتا
زهر:/
عالیییی
موتوشکر:-:
چلا من نبودم ::::---::::
شاید سناریو نبود حضور بداری:-:؟
عالی عالی :-:
تشکور:-:
عالی عالی :-:
میبل ادامه داد :«میخواین بوتوشینش؟»
عاله میخوان منو بتوشننن:----:
بله میخوایم تورو بتوشیم!:-:
زیبا.___.عالی.____.
Tashatolat:-: