توی اتاق دراکو:دراکو:تو این همه وقت کجا بودی میدونی پدرم بهم گفته که پدرت رو بردن بیمارستان میگن حالش یه جورایی وخیم بوده در صورتی که تو اصلا نبودی هانی:بابا ؟اون...شوخی نکن مالفوی من میدونم که ولدمورت برگشته و...دراکو:اسمشو نیار هانی:چرا ؟ تو که مرگخواری دراکو:من مرگخوار نیستم ... باشه پدرم مرگخواره ولی ویزلی نباید اینو به کسی بگی و گرنه خودت میدونی هانی:باشه تو هم دیگه با من شوخی نکن دراکو:من شوخی نمیکنم مار لردسیاه پدرتو گزیده بعد پاتح از خواب بیدار شده و پدرت رو بردن بیمارستان الان خواهر برادرات و پاتح توی بیمارستانن
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
ممنون بابت امتیاز لاووو
عاشق داستانتمممممم عررررر
♡+♡
به نظر سنجیم سر بزن
پارت بعدی زوددددد (✷‿✷)