فالو:بک میدونم همیشه دارم میگم😂💔
(بعد از حاضر شدنو خوردن و صبحانه و بیرون رفتن از خونه)بطرف مدرسه راه افتاد.تو راه با خودش گفت:یعنی چی؟یعنی یونگی و ا.ت نمیدونستن دختر عمو پسر عمو ان؟(بریم پیش مایکل)م:همه سر جاشونن؟........خوبه.سوژه به سمت مدرسه حرکت کرد.منتظر شین تا اخرین افراد داخل کوچه برن..........................
....................خیلی خب،حالا برید.(بریم پیش جیمین)وسط راه یهو دید که کل کوچه به طرز عجیبی خالیه.ایستادو دور و برشو نگاه کرو.یهو احساس تنهایی و دستپاچگی بهش دست داد.مردی با ماسک اومد سمتش.م:سلام پسر،خوبی؟_سلام.شما؟م:شما کسی به اسم مین ا.ت میشناسید یا نه؟مشکوک نگاهش کرد._چطور؟م:میشناسید یا نه؟_اره میشناسم،چطور؟م:خوبه!بعد علامت داد.یهو چن نفر ریختنو جیمینو انداختن تو ماشینو ماشین رفت!(بریم پیش شوگا)زودتر از همیشه از خواب بیدار شد.سریع کیفشو برداشتو یه ساندویچ از روی میز برداشتو بطرف در رفت؛ولی همونموقع پدرش درو باز کرد.پ:یونگی فک نمیکنی این موقع بیدار شدنت یکم عجیبه؟برای اولین بار جلوی پدرش محکم حرف زد.s:دلم خواست!و از کنارش رفت.کفشاشو پوشیدو
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
یعنی پارت بعدی میاد؟ 🗿🍭
پارت بعد رو بعد یکسال نزاشتی؟😢🥺
ببخشید عزیزم واقعا معذرت میخوام قصد طولانی بزودی تو این اکم میزارم
عالی بود ابجی پارت بعد رو بزارررر
ممنون اجی♡
باشه ولی یکم دیر میزارم ایده ندارم فعلا واقعا ببخشید😔💔
اوک ابحی عیب نداره فک کن
ممنون که درک میکنی اجو♡
🤍
سلام آجی خوبی؟این پیج دیگمه
آجیییییییی عالیییییی بوددددددددد
پارت بعدددددددددددد💜💜💜💜🖤🖤🖤🖤
ممنون اجوووووووو🖤💜🖤🖤💜🖤💜💜💜
چشم😊💕