
سلام اینم پارت جدید 😁
از زبان مینجی: ☆هی مینجی +بله ☆کجایی دختر؟+ببخشید یونگی این روزا ذهنم خیلی درگیره😓☆چرا؟؟ تو که از ظاهر حالت خیلی خوبه و میخندی🤨+مگ همه چییو ظاهر نشون میده؟ ☆خب...نه +پس چی میگی؟ ☆چی انقدر اذیتت کرده؟ +خب... من یه نفری رو خیلی دوست دارم اما نمیدونم چجوری بهش اعتراف کنم. بعد از حرف من یونگی خوشکش زد و مبهم نگام میکرد +چیشد؟...هی...یونگی... مین یونگی☆عا... بله +چیشد؟ ☆ه... هیچی. یهو قطره اشکی از چشمش پایین ریخت +حالت خوبه؟ ☆اره خوبم. دستم رو روی گونش گذاشتم و قطره اشک روی گونش رو پاک کردم دستمو پس زد ☆هی چیکار میکنی پارک مینجی!؟+من... من فقد...خواستم... ☆نکنه یادت رفته من و تو فقد دوستیم! دوتا دوست عادیه عادی چیزی جز اینم نیست! +خودم اینو میدونم لازم نیست انقدر این موضوع رو بزنی تو سرم!(با داده بغض الودی). سریع دویدم سمت شهر و همینجوری که میدویدم گریه میکردم (فلش بک) گریم بند اومد و به خودم اومدم دور و برم رو نگاه کردم درست وسط بیابون بودم نمیدونستم کجام خیلی ترسیده بودم و نمیدونستم چیکار کنم ساعتم رو نگاه کردم «9:30» وای خدا چیکار کنم؟
از زبان یونگی: داشتم با ماشین دنبال مینجی میگشتم که یهو یه دختر رو وسط بیابون کنارم دیدم ماشینو نگه داشتم و به سمتش دویدم مینجی بود ☆هی پارک مینجی. پشتش به من بود و به محض دیدنم پرید بغلم و شروع به گریه کرد +اوه مین یونگی چقدر خوبه که اینجایی خیلی ترسیده بودم ببخشید چند دقیقه پیش اونجوری باهات رفتار کردم ☆اشکالی نداره مینجی. رفتیم توی ماشین نشستیم و بردمش خونه (فلش بک) +خدافظ یونگی ممنون بابت امشب ☆خدافظ مینجی مراقب خودت باش. رفت توی خونه و منم سرم رو روی فرمون گذاشتم ☆آه یونگی باز خراب کردی پسر... چطوری میتونی انقدر دل یه دوختر رو بشکنی اونم بار و بار ها😔. همینجوری خودمو سرزنش میکردم گوشیم زنگ خورد «نامی🐨» ☆الو؟ &سلام یونگی امشب برنامه ای داری؟ ☆نه چطور؟ &خوبه پس بیا خونه تهیونگ میخوایم دور هم فیلم ببینیم ☆مگ فردا امتحان نداریم جناب کیم نامجون نا سلامتی خرخون کلاسی &ببین کی داره اینو میگ مین یونگیی که همش در حال پیچوندن کلاساشه ٪نامجون اذیتش نکن یه بار میخواد تو زندگیش درس بخونه ☆شنیدی که سوک جین چی گف بای بای &خیله خب موغق باشی...فایتینگ. با بی حوصلگی گوشی رو قطع کردمو رفتم خونه
از زبان مینجی: (فردا صبح تو دانشگاه) داشتم راه میرفتم و درس میخوندم که یهو وقتی فهمیدم دارم با کله میرم تو درخت یکی دستشو گذاشت و مانع خوردن سرم به درخت شد +وای خدا واقعا داشتم با کله میرفتم تو درخت! ♕خوبی؟ +تا دو ثانیه پیش خوب بودم اما الان که دیدمت حالم بده😑 ♕آه مینجی دست از این کله شق بازیات بردار دیگ +دیگ با من حرف نزن باید درس بخونم دیشب هیچی نخوندم ♕واسه چی؟ +امروز امتحان داریم ♕جون من؟... امتحان چی هست حالا؟ +ادبیات شرط میبندم پایین ترین نمره کلاسو بیاری چون هیچی نخوندی ♕از من نمیگیرن ک +میگیرن تا ببینن چی یاد گرفتی تا الان😜که باید بگم بیهودس چون جنابالی هیچی یاد نداری😏 ♕من هیچوقت درس نخوندم +الکی نگو پس چجوری الان اینجایی؟ ♕عدد مورد علاقه از 1 تا 5 چنده؟ + 3 ♕من همه گزینه هارو 5میزنم +واقعا 😳 ♕اره +خیله خب پارک سوهو امروز میبینیم نتیجه چی میشه😏 ♕خیله خب +فایتینگ.
از زبان یونگی: ☆اون پسره خیلی پیش مینجی میرفت و دیروزم تو خونشون بود نکنه مینجی اونو دوست داره😮... نه بابا امکان نداره اگ اینجوری بود قطعا نمیزاشت مینجی با من بیاد... اره خودشه. همینجوری ک داشتم با خودم حرف میزدم یکی زد به شونم برگشتم. با یه دختر رو به رو شدم ☆چی میخوای؟ دخترک: سلام اقای مین ☆چجوری جرعت داری بیای و از نزدیک بام حرف بزنی؟ دخترک: من یه هدیه واستون دارم. یهو یه جعبه گرفت سمتم و پشت جعبه قایم شد و سرش رو پایین اورد دخترک: بفرمایید این واسه شماست ☆توش چیه؟ دخترک:چیزایی که دوست دارید و شیرینی با قیافه خودتون و... ☆و چی؟ دخترک: احساساتم ☆چی؟... احساساتت؟... نسبت به من؟... نگو که عشقه؟ دخترک: اقای مین من از شما خوشم میاد و خیلی دوستون دارن ☆سرتو بالا بگیر دوست داشتنه من هیچ سودی واست نداره چون من دیوانه وار عاشق یکی دیگم و احیاساتتو فراموش کن فهمیدی؟ اگ یه بار دیگه هم بیای جلوم کاری میکنم ارزوی مرگ کنی!... خدافظ دخترک: خواهش میکنم حداقل این جعبه رو ازم بگیرید لطفا😓 ☆آه تو چقدر پیله ای دختر... نشنیدی؟... فراموشم کن!. داشتم میرفتم که اومد جلوم و دستمو گرفت دخترک: لطفاً اقای مین یونگی ☆برو گمشو دخترک: تا اینو ازم نگیرید نه من جایی میرم نه شما ☆خیلی رو مخمی این و میدونستی؟. هیچی نگفت و همینطوری جلوم وایساده بود ☆اَه بده من اون جعبه مزخرفتو. جعبه رو ازش گرفتمو رفتم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عرررررررر چقدر خوبهههههه🪦🪦🪦🪦🪦
عالیییییی
عرررر من دارم نمیتونم هعییییییی
در انتظار پارت بعد پیر میشود......
زیبایحقیقییاچی؟😹
عالیبود:)
عر چرا انقد شبی زیبایی حقیقی شد:///😹
عالی
عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر
جون هر کی ک دوس داری جووووون هر کیییییی ک دوسسس داریییییییییی
پارت بعدو زود بزار🙂
جان من پارت جدید بزارررررررررر
توره خدا سریع پارت جدیدو بزار
واقعا عالی هست