4 اسلاید صحیح/غلط توسط: Moon انتشار: 2 سال پیش 505 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
ی بار رد شد و واقعا نمیفهمم چرا!
امی یکی از شیرینی های روی میز رو خورد ، بنظرش طعم عجیبی داشت اما خوشمزه بود . بعد چند دقیقه آهنگی پلی شد و بعضی ها رفتن که نصقرب( برعکس کن جون دل)! امی به طبقه ی دوم برای رفتن به دستشویی رفت، در یکی از اتاق هارو باز کرد ؛ با دیدن چیزی که اونجا بود خشکش زده بود! اینجا چه خبره؟! اون جونگکوک بود؟ اونم اینجا؟ اون دختره کیه کنارش؟ چرا جونگکوک لباسش این طوریه؟ چرا این دختره انگار لباس مبدل پوشیده؟ امی با تعجب از جونگکوک پرسید: اینجا چه خبره؟ و یهو مرد جوون و قد بلندی با لباس قرمز و مشکی وارد شد، مرد انگار از انیمه ها درآمده بود ،امی که غرق زیبایی و جذابیتش شده بود بلند تر پرسید : اینجا چه خبره؟ مرد رو به کوک و اون دختر گفت: زود باشید ، باید بریم.. و بی توجه به امی از اتاق خارج شدن.. امی با تعجب وارد اتاق شد ، همه جا رو با دقت نگاه میکرد... براش عجیب بود، اینجا دیگه کجاست اصلا برای چی مادر کوک اونو آورده بود اینجا.. سوالاش تمومی نداشتن همین طوری قدم میزد که یهو با دیدن مردی که روی مبل نشسته بود جیغ زد! +آه تو دیگه کی هستی؟ مرد آروم امی رو نگاه کرد و گفت: من؟ تو کی هستی؟ + اسم من امیِ ، یکی از مهمون ها. _ نباید اینجا باشی. + و شما؟ _ اها؛ یادم رفت خودم رو معرفی کنم .. اسم من جی هوپه و پوزخندی زد و ادامه داد: سرخسم( برعکس کن )؛ هوسوک(هوسوک عه دیگه اره ؟ اشتباه نگفته باشممم، حالا اگه اشتباه هم گفته باشم عیبی نداره داستان خودمه 😂😐) صدام کن . + اها باشه، خب آقای جی چیزه هوسوک جونگکوک اینجا چیکار میکرد ؟ _ چرا نمیری پایین از نزدیک نگاه کنی؟ + اونها الان پایین ان؟ _ درسته.. منم باید برم پایین ، ی نمایش خاص دارم. + دوست دارم نمایشتون رو ببینم آقای جی اِم یعنی هوسوک. لبخند عجیبی زد و گفت: پس بیا بریم پایین خانم کوچولو.
امی و هوسوک به طبقه ی پایین رفتن ، همه روی صندلی هاشون و منتظر نمایش شدن ، امی از مادر کوک پرسید: من وقتی رفتم طبقه ی بالا امم اونجا، کوک اونجا بود و پیشش هم ی دخت- مادر کوک نذاشت امی جملهش رو کامل کنه و با ی لبخند رو مخ گفت : آره عزیزم، اونا باید ی نمایشی رو اجرا کنن. اون چه نمایشی بود که همه دربارهش حرف میزدن؟ امی غرق در افکارش بود که هوسوک روی صحنه میره و با صدای بلندش تمامی صورت هارو به سمت خودش میچرخونه.. : خانم ها و آقایون! امروز قراره--- صدای آژیر پلیس به صدا امده بود! همه گی از جمله هوسوک شروع کردن به فرار کردن و غیج(برعکس کن) میزدن.. ی سریا طوری فرار میکردن و کار بلد بودن که انگار بار صدم عه که همچین اتفاقی میافته! کوک سریع پیش مادرش امد و با ی اشاره امی هم به سمتشون دویید و از ساختمون خارج شدن.. پلیس ها داشتن میریختن توی ساختمون ! امی بلند پرسید: اینجا چه خبره؟ و جوابی جز غیج(برعکس کنننن) های بقیه نشنید.. سریع به سمت ماشین رفتن و از اون محوطه خارج شدن. توی ماشین امی فقط از پنجره بیرون رو نگاه میکرد تا اینکه مادر کوک گفت: اوف ایندفعه دیگه خیلی نزدیک بود. کوک با حالتی که مشخص بود عصبی و خستهس و فقط میخواد غر بزنه گفت: ماماااان بسته دیگه خسته شدم! هر دفعه همینه. + بلاخره ی روزی میرسه که مهمونی هامون بزرگ ترین و شیک ترین مهمونی ها میشه و ما مجبوریم برای ورود از بین صدتا خبرنگار رد بشیم! _ سرخسم(برعکس کن). امی میدونست اگه سوالی درباره ی این که مهمونی ها برای چی ان و اینا سوال بپرسه جوابی تحویل نمیگیره چیزی نگفت.
به محض رسیدن به خونه رفت توی اتاق و روی تختش لش کرد ، از طرفی خیلی خسته بود و مجبور بود فردا بره مدرسه ! صبح روز بعد هوا خیلی آفتابی و گرم بود ، امی از خواب پاشد و درحالی که همچنان به اتفاقات دیشب فکر میکرد صبحانه خورد و به مدرسه رفت.. براش عجیب بود چون همه درحالی که داشتن به امی نگاه میکردن تو گوش هم دیگه چیز هایی میگفتن، بلاخره یکی جرعت کرد و آمد جلو و گفت: امی ، میتونی بعد مدرسه بیای به این آدرس؟ و کارتی رو به امی داد. امی بی توجه بهش گفت: آه من ؟ باشه. و رفت تو کلاس تاریخ جادوگری.. بعد از پنج دقیقه معلم وارد کلاس شد. موهای نارنجیش رو با کش موی صورتی عجیب غریبش بست و گفت: خب بچه ها صفحه ۲۰۱۵ رو باز کنید، میخوام با توجه به شرایط و اتفاقات اخیر درس بدم . همه ی بچه ها ازجمله امی صفحه ی ۲۰۱۵ رو باز کردن که عنوان درس این بود : سفیدان قرمز خور. یعنی چی؟ امی همچنان تو فکر بود که معلم خواست شروع کنه به درس دادن که شخصی در زد. معلم از کلاس بیرون رفت و بعد پنج دقیقه امد داخل و رو به امی گفت: امی، خانوادت امدن دنبالت
4 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
53 لایک
من اگه جا امی بودم خوب میشد چون من مزه خونو دوس دارم به احتمال زیاد اونا هم خوناشامن 😂😐
پارت بعدددددددددد
تو بررسیه
عالیییی پارت بعد😁😁😁
عالییی
عاااالییییییی
پارت بعدددددد
❤❤❤
💗💗💗
عالی بعدی