4 اسلاید صحیح/غلط توسط: ^kazoco^ انتشار: 2 سال پیش 111 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام خوبین¿¡ پارت بعدی براتون سوپرایز دارم>> ραɾƭ¹⁸⤵
کاور فصل¹ •-•
_سلاممم..گشنم شد واسه ناهار پیتزا سفارش دادم گفتم واسه توام بگیرم بیام باهم بخوریم امروز و فردام که تعطیله شاید با بچه ها رفتیم بیرون +تو اینجا چیکار میکنی؟_خب میخواستم ازت بابت اون رفتارم توی مدرسه ام عذرخواهی کنم+اما..الان؟ _چیزی شده؟. هوسوک:ریچل چیشد دیگه؟ +الان میام اوپاا _هنن اوپا کیه دیگه اون کی بوددد؟؟//بدون اینکه بزاره چیزی بگم رفت تو خونه درو بستمو پشتش رفتم فکش تا اخر باز شده بود کاملا رفته بود تو شوک انقدر از قیافش خندم گرفته بود که نگو//+خ..خوبی؟_دا..دارم خواب میبینم نه؟. یونگی:ازین واضح تر؟یا بیام دست بکنم تو چشت؟. نامجون:هیونگگگ محض رضای خداا +جرر بیا بشین توضیح میدم! _ن..نه اخه هوسوک،یونگی،نامجون ..چطوری میشناسیشون؟؟مغزم پکیدد +بهت که گفته بودم میشناسم باهم دوستیم!//بعد چند ساعت که بنگچان به خودش اومد و کلی باهم صمیمی شدن و حرف زدیم تازه یادمون افتاد که قرار بود ناهار بخوریم زنگ زدیم پیتزا واسه هممون سفارش دادیم و خوردیم//_راستی ریچل! چطوری باهم آشنا شدین نگفتین+هوسوک اوپا زحمتشو میکشه.هوسوک:طبق معمول..دختره چیز +چی اوپاا؟؟. هوسوک:ه.. هیچی خب ببین یه موقع بند ما داشت نابود میشد و کلا داشتیم دیسبند میشدیم و هیترام خیلی زیاد شده بودن تا حدی که نزدیک بود نامجون هیونگو بکشن اما خوشبختانه عموی ریچل بخاطر اینکه ریچل فن ما بود بهمون کمک بزرگی کرد و ازمون حمایت کرد در واقع بخاطر ریچله که ما الان اینجاییم! +اوو چه رمانتیسمی. یونگی:یبار حق گفتی[رپ لاین بند]
_اووو که اینطور پس حسابی مدیونشین. نامجون: بیشتر از خیلی بله //توی اون یک هفته پسرا با کاترینم آشنا شدن و کلی باهم خوش گذروندیم***//+بستنی میخورین؟ #اره +چه طمعی.یونگی:نعنایی..نارنگی طور ندارن؟+نه اوپا. هوسوک و نامجون:وانیلی _شکلاتی#شکلاتی+خب منم شکلاتی.. نامجون اوپا میای کمک؟.نامجون:اره اومدم _منم میاممم //بعد ازینکه بستنی خوردیم به پیشنهاد کاترین رفتیم شهربازی//نامجون:امم وایسین به کوک و تهیونگم زنگ بزنم شاید اومدن +مگه اونام اینجانننن. هوسوک:اره بابا. یونگی:رفتن خونه چانیول با اون مامان عفریتش +چیکار کرده مگه.یونگی:بابا یبار منو دید بزور میخواست خواهر زاده ایکبیریشو زنم کنه +جرر چقدرم که تو زن دوستی اوپا خب میگرفتیش.یونگی:نگرانی تا بهش بگم یه پسرم واسه تو پیدا کنه..بنگچان این دوست دختره تو داری؟ _چشه هیونگ فقط یکم زبون درازه +یاااا //چان منو آروم کشوند یه گوشه //+چیه؟چته؟_این تهیونگ و کوک کیَن؟+دوستامون تو کره باهم بودیم_اها//نمیخواستم از ماجراهایی که بین منو تهیونگ افتاده بود با خبرش کنم پس به گفتن همین کلمه "دوست" اکتفا کردم.[جناب کریستوفر چانT-T ↑]
نامجون به اونام زنگ زد هر سه تاشون اومدن بعد حرف زدن باهم فهمیدم که کوک یه گالری نقاشی زده و تهیونگم یه آموزشگاه موسیقی داره چانیولم[↑فوتو بالا پارک چانیول از اکسوعه↑] یه شرکت مد کت و شلوار داره...هومم چقدر همشون تو این چند سال پیشرفت کردن>>فقط من تنها تر شدم تو این مدت..بعد دوماهم که بازم هوسوک و یونگی و نامجون اوپا برن بازم تنها میشم فکر نمیکنم با این اخلاق گندم کاترین هم دیگه بخواد دوستم باشه فقط یه بنگچان میمونه ممکنه اونم خسته بشه و بره**+نامجون اوپا من میرم بخوابم تو کاری نداری.نامجون:نه منم تا چند دقیقه دیگه کتابم تموم شه میرم تو اتاقم میخوابم+خب باشه اگه پسرا بیدار شدن منم بیدار کنین.نامحون:اوهوم**_من میرم ریچلو بیدار کنم. یونگی: برو برو زودتر اون اسب سفیدو بیدار کن گشنمه_هیونگگ!!.یونگی:گشنمهههه_هففف عه خودش اومد ...کجا میری ریچل؟+واسه رید/نم باید ازت اجازه بگیرم؟_یاا ریچل هیونگا اینجانن+خب باشن.هوسوک:ههی عادت کردیم وللش جر_تاسف تو چشمام موج میزنه نه؟!. یونگی:حتی صدبرابر بیشتر از چیزی که فکرشو بکنی،ولی خوشم اومد معلوم شد تربیتش درست بوده دخترم_نگو هیونگگ جرر
4 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
15 لایک
سوپرایزت اینه که میخوای چان و ریچل به هم برسونییییی😂👌🗿
عاشق دیدگاهتم🤣
😂😂👌
عالی بود بلاخره تهیونگ داره میاد
)))