4 اسلاید صحیح/غلط توسط: ^kazoco^ انتشار: 2 سال پیش 96 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
آنیو:)یه چیزیو بگم¡ من اصلا نمیخوام که پارتها رو شرطی کنم چون خودم به نوشتن علاقه دارم اما حمایتها خیلی کمه و من زیاد انگیزهای برای نوشتن پیدا نمیکنم.. ραɾƭ¹⁷⤵
``کاور تست``
سریع وارد پیامهام شدم و رو پیویش کلیک کردم..هوسوک:یه موقع حالمونو نپرسیا ناراحت میشیم! //از خوندش پیامش خجالت کشیدم راست میگفت بعد دوسال حتی یه زنگم بهشون نزده بودم! ولی چه پررو خودشون کجا بودن اصلا؟//+بهبه اوپای مهربونم میشه بپرسم شما چرا حال منو نپرسیدین؟خوبه هنوز منو یادتون نرفته!. هوسوک:چه دست خودشم جلو میندازه! کار ما بیشتره یا توعه بچه فنج؟نخیر یادمون نمیره مگه میشه نجات دهندمونو یادمون بره حداقل واسه کمک دوباره که نمیره! +یاا اوپا شوخی خوبی نبود!! هوسوک: بیخیالش..خودت چطوری؟+بد نیستم خودت چی یونگی و نامجون کجان؟ هوسوک: نامجون هیونگ داره آهنگ جدید مینویسه یونگی هیونگم داره اهنگشو تنظیم میکنه وسطاشم چرت میزنه تازه این بین نارنگیم میخوره +لامصب چجوری برنامه ریزی میکنه//پیاممو سریع دید اما بعد چند دیقه جوابمو داد//هوسوک:عیش ببخشید داشتم با هیونگ بحث میکردم +جر بحث چی؟.هوسوک:یونگی هیونگ میگه به تو چه! +چی جررر راست میگه به منو تو چه که چطوری کاراشو انجام میده. هوسوک:هعی گیرافتادم +اشکال نداره اوپا بالاخره از دست اون پدربزرگ غرغرو خلاص میشی. هوسوک:یونگی هیونگ میگه ببند دهنتو +چشم..حالا اوپا جدی بخاطر همین پیام دادی؟. هوسوک:خب راستش نه قراره دوماه بریم سفر وقتمون آزاده..یخورده هوا بخوریم دیگه گفتیم چه جایی بهتر از لندن توام که هستی میبینیمت! + چه خوببب پس بیاین خونه من!(وی عاشقاینفوتوهوپیمیباشد¡)
هوسوک:نه هتل رزرو کردیم نمیشه+عه خب کنسلش کن..اوپا اذیت نکنین دیگه دلم خیلی واستون تنگ شده.هوسوک:اوو افتخار بزرگیه که دلتون واسه ما تنگ شده باشه بیینم هیونگا رو راضی میکنم یا نه+اگه راضی نشدن خودم بهشون زنگ میزنم فقط اوپا کی پروازتونه؟.هوسوک:ام باشه..ساعت⁴صبح راه میفتیم سمت فرودگاه!**یه نگاه به ساعتم کردم¹¹:³⁰رو نشون میداد موهامو تو آینه مرتب کردمو سویچ ماشینو برداشتم به سمت فرودگاه راه افتادم..رسیدم از ماشین پیاده شدم دسته گل کوچیکی که گرفته بودمو بو کردم رایحشو وارد ریههام کردم و به پله ها چشم دوختم..قطعا سه نفر که ماسک و کلاه و عینک دارن از بین جمعیت قابل تشخیصن..پیدا شون کردم زیر اون همه پوشش حداقل من میتونستم بفهمم کی به کیه !!..تند تند دستمو واسشون تکون میدادم هرسه نفرشون دیدن و به سمتم اومدن هوسوک اوپا جلو تر ازونا اومد و محکم بقلم گرفت و به خودش فشار داد//هوسوک:تو چقدر قد کشیدییی!!دلم واست تنگ شده بود+منم اوپااا خوش اومدین!//دسته گلو دادم دست نامجون// .یونگی:اگه دل و قلوه دادنتون تموم شد یه سلامی عرض کن +یونگی اوپا اذیت نکن دیگه هنوز نیومده تیکه میندازی سلام. یونگی:همینه که...عای نامجون سوراخ شدم کم بزن. نامجون:بابا یکم شرایطو درک کن..سلام ریچل خوشحالم از دیدنت هممون دلمون واست تنگ شده بود. یونگی:الکی می..عاخخخ +سلامم!اشکال نداره اوپا اذیتش نکن//یکم ازشون فاصله گرفتم و با لبخند بزرگی نگاشون کردم دوباره من با این سه نفر دوباره قراره خوشحال شمم باهم بخندیم و خوش باشیمم//یونگی: همون غلطیو میخواد بکنه که من متنفرم درسته؟//(مینمیومیووو3:)
تا یونگی خواست فرار کنه هرسه تاشونو بقل کردم و محکم به خودم فشردم..از داشتنشون خداروشکر میکردم//یونگی:عاییی بسههه من خوابم میاددد الان همه میشناسن ماروو!! هوسوک:هیونگگ!!. یونگی:کوفت زهرمار +یونگی اوپا راست میگه بدویین بیاین بریم. یونگی:نگاه تروخدا بزرگ ترین خاننده و موزیسینهای جهان باید خودشون چمدوناشونو ببرن تازه وقتیم خوابشون بیاد نمیتونن بخوابن همه کاراشونم افتاده دست یه دختر دبیرستانی! همش تقصیر ریچلهه! +اوپا شمام همتون هنوز بچه این من فقط پنج سال ازت کوچیک ترم. نامجون:هیونگ انقدر غر غر نکن بیا دیگه. یونگی:پففف +سوار شین!. هوسوک:عک هی چه ماشینی! +کَفِت برید اوپا؟یونگی نظر تو چیه؟. یونگی:بگو یونگی اوپا دهنت عادت کنه خیلیم بد نیست.//نامجون سر تاسف تکون داد و چمدونارو با کمک یونگی توی جعبه عقب گزاشتن و سوار شدن یونگی اوپا جلو نشست و هوسوک و نامجون پشت تا خونه هیچ حرفی نزدیم اونام از خستگی خوابشون برده بود البته یونگی تا نشستیم خوابید رسیدیم خونه بیدارشون کردم و رفتیم تو اتاقاشونو نشونشون دادم اونام رفتن استراحت کنن..**دو روز گذشته بود داشتیم باهم جرعت حقیقت بازی میکردیم که زنگ درو زدن رفتم باز کردم که دیدم بنگچانه! خدایا اینو چیکارش کنم؟(جاستچاللپنامی:>)
4 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
16 لایک
اشک *** چرا بعدی رو نمیزاری
تحمل بیبی¡
عالییی بودند مث همیشهههه
)))))
عالیییی بود 💜💜
خیلی داستانتو دوست دارم 😍❤️
میشه امروز پارت بعدی رو بزاری؟؟
مرسی:)
اگه حمایت بشه اره چراکه نه
حمایت کنید دیگه
عالی بود
:)))
کوماوو>
واییییییییییی
مین میووووو
چرا انقدر مودی
منم به بایسم بردم خداروشکر همه جا به مود و حق معروفم🗿✌🏻
خیلی خوبه حتما ادامه بده T~T با اینکه انقدر قلمت خوبه نمیدونم چرا کم حمایت میشه
عاا کامساکامسا:)
اره واقعا حمایتها خیلی کمه:)
نههههه ادامهه بدههه نبینم ادامه ندیا من خودم به جای همه حمایت میکنم دونت ووری چاگیا 💓💗🥺🥲💕🍡🍨🍧
اشک ریختن-
تنک بیبی¡🥲🖤
بوس به لپت عجقم :))♡♡♡😚
عوووو
ی سوال ووکال لاین هم ایدولن یا چی؟
عزیزم انقدد عجول نباششش
وووووووووایییی هوپیممممم
عاخییییی