درود 😐🥑
برگشتم و دیدم سدریک روی زمین افتاده و هری هم داره گریه میکنه . اون لحظه نتونستم پلک بزنم ، دویدم سمت هری و دیدم سدریک نفس نمیکشه . چشام پر شد و نشستم روی زمین و سرمو گذاشتم روی سینه اش و بلند بلند گریه کردم .
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
ادااااااااامههههههــــــ
پارت های بعدی رو زود بزار ♥♥♥
عالییییی
غدامههههههه