6 اسلاید صحیح/غلط توسط: 🍨yeory🍨 انتشار: 4 سال پیش 802 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
های 🕸این رمان به زودی تموم میشه .ازتون میخوام که تو کامنتا بگین که از کی بنویسم ... یه سریا گفتن تهیونگ ولی بازم میخوام بدونم 🕷🕷🕷
+یونگیااا .برام پیانو میزنی؟
شوگا-البته...
رفت و پشت پیانو نشست.
شوگا-قطعه فیک لاو؟
+اوهوم.
قطعه مورد علاقم بود و یونگی اونو خیلی خوب میزد ...با آهنگش آروم شدم و پلکام کم کم رو هم رفت و نفهمیدم کی خوابیدم...
چشمامو باز کرد.رو تخت بودم و یونگی پشتم خوابیده بود منم برگشتم و بغلش کردم.
شوگا-هی شیطون من بیدارماا
-منحرف نباش .فقط بغلت کردم.
یه پوزخند زد
شوگا-تو باعث میشی من منحرف بشم.
+بیخیال باو.
سرشو به سرم چسبوند .داشتم از خوابی که دیده بودم براش تعریف میکردم که خودمو عقب کشیدم و دیدم خوابش برده...مث یه گربه...دوباره بغلش کردم . بعد چند دیقه گوشیم زنگ خورد .آروم دستای یونگی رو از دورم باز کردم و رفتم گوشیو جواب دادم.جیمین بود.
+الو سلام پاپا موچی
جیمین-ههه.سلام...
+چخبر...چیزی شده؟
جیمین -نه ،چرا شوگا گوشیش خاموشه؟
+خوابیده هنوز
جیمین -آها میخواستم بگم ما امشب میخوایم بیایم خونتون
+اوه .باشه ...به یونگی میگم
جیمین-باشه . سلام برسون.
+باشه خداحافظ
گوشی قطع کردم . رفتم و خونه رو جارو کشیدم. بالشهایی که دیشب پخش و پلا کرده بودیمو جمع کردم.رفتم تو آشپز خونه و ساندویچ درست کردم .
شوگا-سلوم.
+سلام بیدار شدی؟
از زبان شوگا=
+اوهوم .
یوری -خب بیا صبحونه آمادست .
+خوابم میاد...
یوری -ههههه.منم...ولی جیمین زنگ زد و گفت که امشب با پسرا میخوان بیان خونمون .یونگی باید بریم خرید...
+باشه بعد صبحانه بریم.
صبحانه رو خوردیم و لباسامونو عوض کردیم .
دست یوری رو گرفتم و چند تا خرید کردیم .برگشتیم خونه .
یوری-شوگا بیا کمک
+اومدم .
تا شب همه چیو آماده کردیم . یوری لباساشو عوض کرد. منم لباسمو عوض کردم...یوری روی مبل نشسته بود. رفتم پیشش.
+چخبرا خانوم مین؟
یوری-اولالا...من هنوز خانوم مین نشدما...
بغلش کردم و قلقلکش دادم.
+به زودی میشی....
یوری-خوش به حالم...ههههه
رفتمتوی آشپز خونه و در یخچالو باز کردم.
یوری-آهای..یونگیااا....به غذا ناخونک نزن.
+پوففف...باوشه ...میشه فقط یکم؟
یوری-نه بیبی...
از زبان یوری=
برگشت و روی مبل کنارم نشست .داشتیم فیلم میدیدیم که زنگ درو زدن.
+اومدن...
رفتم و درو باز کردم.پسرا اومدن داخل .جیهوپ و جیمین دوییدن رفتن تو اتاق شوگا تا وسیله ها رو به هم بریزن.جین رفت سر یخچال .نامجون فیلم میدید. جانکوک و وی کشتی میگرفتن. شوگا هم که از خداش بود رفت تا یه دل سیر جیهوپ و جیمینو دعوا کنه...رفتم تو آشپزخونه.
جین-میبینم که غذا رو نسوزوندی...
+غذای های من هیچوقت نمیسوزه.
جین-باشه باشه.جلوی مستر شف که خودنمایی نمیکنن.هههههههه
+ببخشید جناب مستر شف...ههههه
جانکوک-یوری...یه....لی..وان...آبببب.....
+چت شده تو ؟ خوبی؟
وی-انقدر زدمش تا حالش جا بیاد هههه....به خاطر اینکه....آیم گوود بوی..
+باشه باشه .بیچاره کبود شده.
یه آب به جانکوک دادم و جینو از آشپز خونه بیرون کردم.رفتم تو اتاق تا گوشیمو بگیرم.درو باز کردم.شوگا در حال زدن بالش تو کله جیمین و جیهوپ در حال کمک به چیم چیم.
😂🤭
+یونگیا آروم باش .مگه چیکار کردن؟
شوگا-تختو پاره کردن و چراغ خواب مورد علاقمونو شکوندن...تو هم بیا بزنیمشون.هههه
جیهوپ-نه نه نیا نیا برو غذات میسوزه اونوقت جلو جین کم میاری...
+آی کیو ...زیر غذا خاموشه .
جیمین-هههه.ضایه شدی...لولولولو
جیهوپ-فک کنم واقعا کتک میخوای.یونگی کمکت میکنم ادبش کنی . یوری برو به کارات برس.
+اوه باشه.هههه
گوشیمو گرفتم و رفتم روی بالکن.زنگ زدم به لوهان
لوهان-سلام آبجی جونیم.چخبرا..
+خبر خیر داداشی.
لوهان-یونگی کو؟
+پیش پسرا
لوهان-اوه اونجان؟
+آره
لوهان-راستی خوب شد زنگ زدی .یادم رفت بهت بگم.من فردا صبح زود میرسم کره .
+چی؟
لوهان-آره .مدیر برنامم گفت که میتونم بیام.
+آخجونم. من برم به یونگی بگم.بایی
لوهان-بای .منم برم وسایلمو جمع کنم.
قطع کردم . رفتم داخل.خونه به معنای واقعی ترکیده بود.
نامجون-کنترل رو کی گرفته؟
جیهوپ -ههه دسته منه
جانکوک-پاس بده من
شوگا -جین از آشپز خونه بیا بیرون
وی-یوناتان رفتی زیر مبل؟
جیمین-گشنمههههه
+اینجا چه خبره؟.پاشین مرتب کنین ببینم.داداشم فردا میاداا
شوگا-آره؟
+آره
شوگا-یس
تمیز کردن یه ربع بیشتر طول نکشید .
وی -بچه ها.بیاین لباس بپوشیم عکس بگیریم...
رفتم و چند تا لباس آوردم.یونگی دوربینو آماده کرد.
همه نشستن و من ازشون عکس گرفتم
+جیمین اون چیه رو سرت
جیمین-نمیدونم.ولی باحاله.هههه....
🌲😂🤭
+میخوایم شام بخوریم
جیمین-یسسس...گشنم بود
جین-من زیاد نمیخورم سیرم.
نامجون-انقدر سرت تو یخچال بود معلومه سیر شدی.ههههه
رفتم و شامم رو چیدم رو میز.
+خب بیاین.
شام رو خوردیم.من و یونگی رفتیم و اتاقهای مهمون رو آماده کردیم چون قرار بود لوهان بیاد و پسرا هم خونمون بخوابن.
شوگا-خب دیگه فک کنم تموم شد . پسراااا.بیاین بخوابین فردا کلی کار داریم.
کدوماتون توی خونه شوگا دارین؟😂🐱من یکی دارم خوابالو مث شوگا 😂ریا نشه خیلی بوسش میکنم😂🤭💋🐱😂😂😂😂
کیوت💓🖤
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
23 لایک
من گربه ندارم ولی سگ دارم 🙂
سلام
داستانت عالی بود
من یه شوگا کوچول دارم
خیلی هم خواب الو هست😂😂
داستان بعدیت از تهیونگ باشه لطفااااااااااااا
چشم عزیزم
من خودم شوگام
یعنی تا آخرین لحظه عمرم باهام میمونه 🤣🤣😐😑
😀😂💋
هههههه من سه تا شوگا دارم سه تا یوناتان البته بزرگن تو باغن برا خودمن اگه من پیش فامیلامون که میان نباشم پاچه شونو میگیرن گربه ها من که خیلی خوابالو هستن خودم نمیبینمشون:((😁😬
کیوتی😁
عالیییییییییی بود😍
من دوتا شوگا دارم😁
البته قراره سه تا بشه چون یکیشون بارداره😁
اوخی🥰😙
لاولیا =) خواستم بگم بعد از این داستان میخوام چند تا از فن فیک ها و ریکشن های بی تی اس بزارم...حمایت کنین و کامنت بزارین ... این رمانم تا چتد وقت دیگه تموم میشه ❣براتون از ریکشن بنگتن میزارم بعدش به خواسته چند نفر رمان از تهیونگ و بعدش کوکی و جیهوپ و جیمین و نامی و جین💜متاسفانه نمیتونم اسمات بزارم به خاطر تستچی 💫من خودشونو شیپ میکنم و باهاشون مشکل ندارم ولی متاسفانه آدمی نیستم که با دخترا شیپشون کنم پس از این بابت بیانهه😓💘دوجتون دارم💋💋💋💋۳
از کوکککک لطفاااااااااااااااااااا
تروخداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
چشممممممم
شوگا داریم خودمم😂✌
عالی بود
مبارکه😂
پارت بعدییییی....😝😝😝😜😜😜✨✨🌟
منتظرم.....
اسمات فراموش نشه😂😂😂😂😂
تستچی نمیزاره چیکارش کنم😄🐱💔
هر هر هر
پارت بعدی
صفحه های اخر جر خوردم