+سلام داداشی.
لوهان-سلام .خوبی یوری؟ چخبرا
شوگا تا صدای لوهانو شنید اومد کنارم
شوگا-سلام لوهان خوبی؟
لوهان-اِ سلام . دلم واستون تنگ شده .چیکارا میکنین؟
شوگا-کارای خوب...هههههه
لوهان-هی یونگی مواظب خواهرم باشیا.
یونگی دستشو گذاشت رو سرش
شوگا -چشم
شوگا خیلی انرژی داشت . نمیدونم چرا.عجیب بود یونگی رو انقدر سر زنده ببینم.
+راستی لوهان. مرخصی گرفتی تا واسه عروسیمون بیای ؟
لوهان -اوه .آره واسه ۱ هفته مرخصی گرفتم . یه ماه دیگه میام پیشتون. عروسیتون دقیقا چند وقت دیگست؟
شوگا -۳ ماه دیگه ...تو ۲ ماه باید کلی کار انجام بدیم باهم دیگه ها...
لوهان-حتمی . مگه میشه واسه عروسی خواهرم نیام.
شوگا -بوی سوختنی نمیاد؟
+وای غذام.
لوهان-برو برو سوزوندیش
میخواستم بدو ام که یادم اومد نمیتونم واسه هنین لنگ لنگ میرفتم
لوهان-شوگا.یوری چرا لنگ میزنه؟
شوگا -امم.خب..چیزه..میدونی..همممم...چجوری بگم... چیزشب...چیز. چیزشد .چیزکردیم...الان چیز میزنه.
لوهان-هاع؟ فقط چیز فهمیدم ...
+ههههههههه
شوگا -اگه میتونی بیا خودت بهش توضیح بده .خانوم سرآسپز .
لوهان-نمیخواد باو خودم فهمیدم.یوریییی؟
+بهلههههههه
لوهان-آرهههههه؟
+خب شوگا گفت دیگه ...آر..ره
لوهان-خب تکلیف منو مشخص کنید . تبریک بگم یا دعواتون کنم... اوه.یوری همکارم اومد من بعدا بهت زنگ میزنم .
عالی
Tnx lovely❤❣
خیلی خوب بود😍😜😂😂😁
ذهن منحرف من عالی عمل مسکنه....
فقط یچیزی ..
ا/ت وقتی میخواد بره به غذا سر بزنه وقتی داره میسوزه...نمی تونه درست راه بره...اونوقت چجوری انقدر راحت دمبال یونگی میدوه؟
!!!
درکل خوب بود.......
اسمات رو توش خالی کن...😁😁😁😂
راستی✨
اجی میشی؟
خب در واقع دردش یادش رفت💥
وای منم 👍😄😄