مات و مبهوت نگام میکرد.منم خونسرد....:همه چی تمومه.کافیه مدرک جمع کنیم.بعد از چند ثانیه از شوک در اومد و سرشو با حرص تکون داد.منم یکی بهم همچین دروغی میگفت اینجوری میشدم.جونگ کوک:خب از کجا مدرک بیاریم؟گفتم:گفتی وقتی دکترم رفتین تایید کرده.پس کافی بریم پیشه دکتره!!..........به ساختمان نگاه کردم:خودشه؟سر تکون داد.پیاده شدیم.انگار بیمار داشت.چون میخواستیم فقط سوال بپرسیم منشیش گفت بعد از این بیماره بریم.جونگ کوک به عکس بچه های ناز و خوشگل نگاه میکرد......(آره بچم.بچه دوس داره😂)بالاخره بیمارش رفت.وارد شدیم.ترس توی چشمای دکتره موج میزد:س....سلام جناب جئون.خوبین؟خا...خانوم و بچتون خوبن؟جونگ کوک نیشخند زد:بله خوبن!دکتر:امری داشتین؟جونگ کوک:اومدیم یه سوال بپرسیم!دکتر:بفرمایید!خیلی خونسرد گفت:چقدر پول گرفتی؟رنگ از رخش پرید!:م....منظورتون چیه؟جونگ کوک با نیشخندش به دکتره نزدیک شد:خوب میدونی منظورم چیه!دکتره:ن....نه به خدا.نمیدونم چی میگین!جونگ کوک:میدونی نگی چی میشه!دکتره سرشو با ترس انداخت پایین.آب دهنشو قورت داد:خا....خانوم شما بار دار نیست!اصلا......اصلا نمیتونه بچه دار بشه.چه مارمولکیه این!!!!جونگ کوک:میدونم دوستشی.از نقشش بگو.دکتر:میخواست....میخواست سوآ رو بکشه.شما هم شبش پرواز داشتین.میخواست بره اونجا در مان بشه....یه جوریم بهتون بگه!ای عوضی!نیشخند حرصی ای زدم.جونگ کوک سرشو تکون داد.رو به من گفت:خیلی دختر خوبیه!بدون تهدید و خون وخون ریزی همه چیزو گفت!منم با نیشخند سر تکون دادم.......
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
83 لایک
بچه ها به پارت های آخر نزدیک می شویم...🙄💜
وای حقشه سویونه بد!
به کامنتا گوش نده. من اگر دیر میزاشتی بازم ذوق داشتم . بیبی تو محشری❤
به نظرسنجی ام سر بزنید🐰💜
نمیخوای پارت بعد و بذاری؟
دیر میذاری لایکات میاد پایین
من دیگه ذوقی برای پارت بعد ندارم🥲
منم دیگه ندارم
شاید قبلا خیلی ذوق داشتم ولی الان حتی ۱ درصد هم ذوق ندارم🥲
راست میگی
من تنها داستان هم از دستم در رفته
یادم نیست کجا بودیم
قبلا هم خیلی ذوق داشتم ولی الان....
البته شاید نازی جون خیلی کارو درس داره
نرم جون خودت پارت بعدی رو بزار
کی پارت جدید میاد ؟؟؟؟؟؟
آخه چرا پارت بعدو نمیزاری من به عشق داستان تو زندهم
لطفا پارت بعدی بزار دارم دیونه میشم
من دیگه شوق و ذوقی واسه پارت بعد ندارم آنقدر که دیر دیر میاد...😔
منم🥴
اره واقعا
خیلی بدن
میخوان اذیت کنن از قصد
من همینطور
حتی دیگه جریان داستان هم پارت های آخری ک اومده رو خیلی یادم نیست
من همینطور