امروز باید میرفتم بیمارستان مریضای زیادی تو بیمارستان بستر بودن بیمارستان به نیرو نیاز داشت سر این قضایای اخیر آخرین دفعه ای ک تونستم برا خودم وقت بذارم و یادم نیس بهتر بود سریع تر میرفتم رئیس بیمارستان خیلی شاکی میشد از دستم و حتی ممکنه اخراج شم
لباسامو پوشیدم به آژانس زنگ زدم بیاد راستش دلم برا کارم تنگ شده بود خیلی وقت بود ک به بیمارا رسیدگی نمیکردم
سوزی:ایشش چرا نیومدش پس
مجبور شدم خودم چهار تا خیابونو پیاده برم باید از این به بعد حواسم به کارم باشه تا اخراج نشم وگرنه هر روز همین آش و همین کاسه
به چهار راهی ک سر خیابون بیمارستان بود رسیدم یهو....
+: خانم خانم چرا همین جوری وایسادین ....ایشون نیاز به کمک دارن خیلی بد سرشون ضربه خورده ماشینشون وسط خیابون چپ کرده میتونین کمک کنین تا آمبولانس بیاد؟
رفتم جلو از میون جمعیت یجوری خودم به بیمار رسوندم پسری با موهای بلوند با یه بلوز شلوار ساده
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
پارت دوم و دوبار گذاشتم تستچی رد کرده چه غلطی کنم الاااان؟
باز بزاااار قشنگههههه
چرا هر رمانی که من ازش خوشم می یاد ادمین اون رمان پارت ها رو دیر به دیر می ذاره😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐
بوخدا ادمین خوبی دارین الان پارت دوم و گذاشتم ول تستچی منتشر نمیکه
ول سعی میکنم پارت سوم و زودتر بنویسم ک منتظر نمونین
پارت دوم؟
تو صف برسیه
وای چه خوب بووودددد
چیمیشهتستبیومولایککنیدلمشادشه؟
های تستت لایک شد
فالو=بک