
سلام دوستان نظر فراموش نشه ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

نفر دوم بی تی اس بود من در زدم صدایی نیومد در رو باز کردم رفتم تو هیچ خبری نبود یک دفعه ....................،..............،............ یه سگ پرید تو بغلم و منم ترسو یه جیغ فرا بنفش کشیدم و فشارم افتاد افتادم زمین یه چند دقیقه بی حال بودم و که جونگ کوک برام آب قند اورد . خورد یه کم سرم گیج میرفت اما بهتر بودم اصلا هواسم نبود که اینا بی تی اسن تو ( اقا تو خونه که جای سگ نهداشتن نیست کم بود سکته کنم اگه می مردم کی جواب می داد هان ..) ساهب سگه وی ( خانم این تقسیر شماست که بی اجازه امدین تو ) تو ( من در زدم اما هیچکس نشنید😑😏 ) تو ا وا راستی من درست امدن اینجا گروه بی تی اسه ) جانگ کوک ( رو زانوهاش نشست و گفت اره درست امدی شما تو ( من ماریا هستم ۱۸ سالمه )

جانگ کوک ( رو زانوهاش نشست و گفت اره درست امدی حالا بگو ببینم شما کی هستی تو (من ماریا هستم ۱۸ سالمه جانگ کوک حرفم رو قطع کرد و گفت ) جانگ کوک ( من اسمتو و سنت رو نخواستم بگو اینجا چیکار می کنی به برادم هم که بی احترامی کردی و الان هم برو از اتاق بی رون تو ( اهای اقا محترم لطفا با ادب باش شما که به من بیشتر بی احترامی کردی بعد تازه نزاشتی حرفم تموم بشه تا تهش گوش کن بعد اگه خواستی بندازی برون بنداز ...... ایبابا گیر چه ادمایی افتادیم اون از اونیکی اینم از این 😏😏😏😏) شوگا (حالا حرفتو بزن ببینم چیمیگی ) تو ( اگه این اقا اجازه بدن ) جین ( اجازه میده حرفتو بزن ) تو ( من طراح جدیده شما هستم از این به بعد من لباساتون رو طراحی می کنم اقای رئیس گفتن که به شما بگم تا خودشون یه چیزایی به تون بگن بعد از حرف من برین پیشش . ) جانگ کوک ( ما نیازی به طراحی مثل تو نداریم ) تو ( اره بایدم نداشته باشین خودتون میلیون ها ادم طرفتاره تونه پول هم که فدو فراوان شما همش به فکر خودتونین فکر دیگران رو نمی کنین اصلا فکر نمی کنین ادمی مثل من یتیمو بی کس نیاز به پول داره حالا اگه رازی نیستی برو به رئیست بگو ) کیفم رو از روی میز برداشتم رفتم بیرو و درو مهکم بستم .....

امدم بیرون یه نفس راحت کشیدم و کم کم داشت گریم می گرفت من خیلی نا راحت و عصبی بودم که یک دفعه دیدم یکی دستم رو گرفت برگشتم دیدم یونجون هستش . یونجون ( چرا داری گریه می کنی خوشمل ) من یه لحظه خوشکم زد 😐😐 تو ( چیزی نیست خوشهالم که کار پیدا کردم ) یونجون ( موفق باشی منم خوشهالم که تورو پیدا کردم ) تو ( مگه گم شده بودم ) یونجون ( برای من اره ) باز قیافه ی من 😐😐😐 یه دفعه جانگ کوک دستم رو کشید و با خودش برد یونجون داشت چپ چپ جانگ کوک رو داره نگاه میکرد...

تو( اقا اقا میشه دسام رو ول کنی ) جانگ کوک ( نه بزار یکمی دور بشیم ) دستم رو از دستش کشیدم و گفتم تو (ها چیه همچیو که گفتی الانم می خوای منو از پنجره پرت کنی واقعا که تو خیلی قلبم رو شکوندی من فکر کردم ادم خیلی خوبی هستی از قیافت اما بر خلاف اینه ) جانگ کوک ( من ازت معذرت می خوام نمی خواستم اینطور بشه لباسای تو ادم رو به خطا می ندازه ) تو ( وا مگه هر کس لباس درست حسابی بپوشه ادم پولداریه من اینا رو خودم دوختم .) جانگ کوک ( خوشگلن ) تو (مرسی ) جانگ کوک می خواستم بهت بگم که زیاد نزدیک یونجون نشو) تو( چرا ) جانگ کوک ( اون با دختر های زیادی قرار می زاره یه دفعه ولشون می کنه و اون دخترای بیچاره همشون شکست عشقی خوردن اگه ازش جدا نشی تو هم ازش شکست عشقی می خوری) تو( نترس من از کلاس اول شکست روحیه و عشقی خوردم الان عصری نداره 😂😁)

جانگ کوک ( گفتم که گفته باشم ) تو ( اهان نه کونه خودت عاشقه من شدی )جانگ کوک ( چی ) تو ( میگم شاید خودت عاشقم شدی حسودی میکنی 😂😂😊😊❤❤) جانگ کوک ( من عاشق همچین عادمی نمیشم ) تو (وا مگه من چمه ) جانگ کوک امد جولو و به چشمام نگاه کر دو گفتم هیچیت نیست و رفت من بلند گفتم دیدی عاشقم شدی و خندیدم . 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
رفتم هفت تا لباس طراحی نقاشی کردم امروز بی تی اس اجرا داشت و گیریمرشون داشت گیرمیکرد من داشتم شا دو شنگول می امدم که همون گیریموره از حسودیش زیر پا انداخت و کم بود با کله بخورم زمین که جانگ کوک گرفت منو همه مارو نگاه می کردن اون دختره داشت می خندید برگه های منم ریخت روی زمین ،زمین هم چون خیس بود برگه هام خراب شد . جانگ کوک ( هواست کجاست دختر کم بود بیوفتی ) تو( اقای کوک من هواسم بود اون دختره منو انداخت روی زمین اه تمام طرح هام خراب شود .) دختره ( کوکی الکی میگه حرفش رو قط کردم و گفتم کوکی چیه با ادب باش یگو اقای کوکی ) دختره ( به تو چه ) من یه نگاهی به جانگ کوک انداختم دیدم داره اروم میخنده . تو (اره اصلا به من چه)
جانگ کوک رفت و منو اون دختره تنها بودیم دختره ( اهای خانم زشته فکر کردی هرکس بیاد اینجا زود می تونه دله کوکیه منو ببره نه خیر کور خوندی مامان بابات به تو ادب یاد ندادن واقعانکه تو یه دختر کسیفی هستی وقتی این حرف رو زد من جوش اوردم و خیلی عصبی شدم رفتم از اوتاق بیرون و ......
من عصبی شدم و امدم بیرون حالم اصلا خوب نبود چون با اون حرف هاش منو خیلی ناراحت کرد مخصوصا در مورد خانوادم حرف زد چون من تا حا اصلا خانوادم رو ندیدم 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 داشتم وسایلم رو جم می کردم و هی گریه می کردم نمی دونم دلیلش چیه تا حالا انقدر احساس تنهایی نکرده بودم یکی در زد منم اشکام رو سری پاک کردم تو( بله ) وی، شوگا ،جیهوپ ماییم تو ( بیان تو) امدن تو . وی( جایی می خوای بری ) تو( اره ) جیهوپ ( کجا ) خونه خودم باز فردا میام ) شوگا ( اهان ما می خواستیم بهت یه چیزی بگیم ) تو ( بفرمایید ) وی( میگم صبح به جانگ کوک چیزی گفتی ) تو ( من ) جیهوپ ( اره ) تو( نه چیزی نگفتم ) شوگا ( متمعنی ) تو( اره ) .یه دفعه یکی در زد گفتم بله ینجون هستم وی( این اینجا چی کار می کنه ) تو ( نمی دونم اه ) شما قایم شید شوگا( باشه )
یونجون ( سلام خوبی ) تو( سلام نه حالم خوب نیست می خوام برم خونه توهم برو ) یونجون ( چرا ) تو(نمی دونم ) یونجون ( می خوای آرامش بدم بهت ) تو( نه ممنون خودم کوه ارامشم ) یونجون ( نترس کاری باهات ندارم بیا بغلم ) تو (میشه ول کنی الان اصلا حوصله ندارم ) یونجون ( باشه هرچی تو بگی ) یه دفعه باز در زدن تو درو باز کردی جانگ کوک بود اومد تو دید یونجون اونجاست چپ چپ به تو نگاه کردن یونجون برای اینگه حرص جانگ کوک رو در بیاره تورو بغل کرد . تو( ولم کن گفتم ولم کن اه با تو هست ولم کن ) بالاخره ولم کرد . یونجون ( می خواستم بهت ارامش بدم چون خودت گفتی) تو ( من کی گفتم ) یونجون ( دروغ گوهم شدی خوت به من زنگ زدی ) من خوشکم زد جانگ کوک داشت به من با حرص نگاه می کرد من نمی دونستم چی بگم 🙁🙁😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢یونجون رفت اما پشت در فال گوش مونده بود . جانگ کوک ( واقعا که ) تو ( دروغ میگه راست میگم باور کن ) من نمی تونم باور کنم فکر کردم عاشق یه دختر خاص شدم اما اشتباه فکر می کردم ) تو( نه بخدا من زنگ نزدم چرا باور نمیکنی ) حرفم نصفه مود ...... جانگ کوک رفت . یونجون هم همهی حرف های جانگ کوک رو شنید و باخیال راحت رفت ...... تو داشتی گریه می کردی که شوگا و وی جیهوپ اومد بیرون چون قایم شده بودن همه چیرو شنیدن . شوگا ( پس کوکی عاشقت شده ) جیهوپ ( نمی دونم چی بگم ) وی درو باز کرد و رفت بیرون شوگا و جیهوپ هم رفتم ......... من داشتم گریه می کردم زار زار 😢😢😢😭😭😭😭😭😭😭😭😭😢😢😢😢😢😢😢😢
امید وارم خوشتون بیاد 💚💙❤💜 نظر فراموش نشه بچه ها یه چیزه دیگه ناراحت نشید که نقش بد دادم به یونجون شما یکی که از بدتون میاد رو تصور کنین وقط اسمش همینه 😍😘
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالییی خیلی عالییی
جانگ کوک دیگه چیه؟ اسمش جونگکوک هستن به انگلیسی هم jungkook نوشته نه jangkook لطفا اطلاعات را درست بنویسید. ضمنا آنها اینستاگرام ندارن.
چرا دارن:)
دوستان ممنون خیلی دوستون دارم 😘😘😘😘😉😉😉😉
داستانت عالی بود ولی مثلا چون توی داستان همه اعضا و نامجون رو بد مثلا جلوه دادی شاید اونایی که بی تی اس رو نشناسن فکرای عجیب و غریب بکنن که واقعا اینطوری هسن من واقعا دوس داشتم ولی ادمایی که تازه میشناسین بدونین در خونه کسی اومدین که دزدو راه میده اینقد خوبه و ارامش بخشه ♥️😭 و بدونین هیچ وقت از وجود اونا ناراحت و پشیمان نمیشین 😍♥️
درضمن وقتی تیاکستی رو نمیشناسی دلیل نمیشه ک ب یونجون تهمت بزنی:/من فن تیاکستیام بلد نیسدی ننویس کسی مجبورت نکردهههههههه😐😐😐😐😐😐
منم ناراحت نشدم ولی دیگه داستانه خودتو ناراحت نکن ❤️🙂
تستت چرت بود:/بیتیاس اینجوری با کسی رفتار نمیکنه لدفا ادامه نده جون خیلی مزخرفهههههه😐👌🏻افرین دختر خوب
عاااااااالییییی❤️تورو خدا زود زود بذار پارت هارو✨😍
اخه دلم براش کباب شد
پارت بعد
اپارات بعدی لطفا داستانت حرف نداره 🌹🌹به تست های منم سر بزن و اینکه دنبال شدی😊😊
وای عالی بود خیلی قشنگ مینویسی
پارت بعد رو هرچه زود تر بزار