4 اسلاید صحیح/غلط توسط: ^kazoco^ انتشار: 2 سال پیش 95 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
های گایز:) میشه نظرتونو بهم بگید که ازش توی داستان استفاده کنم؟مرسیی:] ραɾƭ¹⁴⤵
کاورمون•^^•
_واییی یادم رفت باید واسه خونه خودم و مامان اینا خرید کنم..آبم تو یخچال پیدا نمیشه+چی؟خونه خودت؟مگه تو خونه داری؟_هه تازه فهمیدی معلومه که دارم خودم پولامو جمع کردم خریدم+جمع کن اون قیافه مسخرتو.. باشه نه تروخدا یه خرس گنده عین تو خونه ام نداشته باشه_هننن!!ببند اون گاراژو بیتربیت+مگه دروغه//صدای خنده کاترین از پشت سرمون جفتمونو جلب خودش کرد..چقدر این دختر سادس هعی وای امیدوارم سریع اون کِرِمارو به پوستش بزنه وگرنه اگه چان بفهمه پوستمو میکنه البته این خوبشه با این قیافهای که امشب ازش دیدم ممکنه دیگه باهام دوست نباشه..عایی این چرا اصلا باید انقدر نگران این دختره ساده باشه؟؟ن..نکنه از اول من اشتباه فکر میکردم که منو دوست داره یا اصلا از اول داشته دروغ میگفته...و..ولی خبب من دوستش دارم..یعنی احساسم بهم میگه قلبم بهم میگه که دوستش دارم..صورتشو نگاه کردم که نگاهم با نگاهش گره خورد همینطوری تو چشمای هم غرق شده بودیم...انگار توی کهکشان چشمای تیلهایش گم شده بودم..نمیتونستم نگاهمو ازش بردارم نفسم داشت بند میومد صدای تپش قلبم انقدر بلند بود که فکر کردم چان میشنوه ...با بوق و فهشی که ماشین پشتی زد فهمیدیم که چیشده سریع سرمو رو به پنجره برگردوندم و چشمامو محکم بستم..چان سریع فرمونو چرخوند و یه نفس عمیق کشید...(چان_ ریچل+ علامت این دوتا همیشه همینه)
|•ویو کاترین•|متوجه نگاه ریچل و چان به هم شدم اما واکنشی نشون ندادم..اخی نزدیک بود چان به کشتنمونن بدههه هنوز پامو تو ماشینش نزاشتممم نزدیک بود بمیرم هعی..زیباس اخخ کاش الان تو خونه بودم رو مبل لش میکردم کتابمو میخوندما پس کی میرسیم دیگهه..البته این صندلی ماشین چان از مبل هم بهتر بود.. لامصب مثل تختههه ادم دلش میخواد همینجا تو ماشینه زندگی کنه اصلا نمیرم خونه همینجا میمونمم..تا ریچل پارم کنه...گاد..با اشکایی که از ناراحتی و بغض تو چشمام جمع شده بود دست روی کاور صندلی ماشینش میکشیدم..ععررر چهه نرمههه وویی هققق دانلود یدونه ازینااا...هندزفریمو از کیفم با گوشیم دراوردم و سرمو به پشت صندلی تکیه دادم.. عاح لامصب عین بالشت پر قو میمونه عاخیش ..حیح چشمامو بستم و رفتم تو حال خودم وای چقدر دلم واسه این مود تنگ شده بود قربونش برم ماچ..وسط اهنگ بودم چشمامو باز کردم دیدم چان داره دستشو تکون میده انگار چیزی میخواست بگه..هندزفریمو از گوشم دراوردم و سوالی نگاش کردم//_انقدر صدای آهنگت بلنده که صدای منو نمیشنوی #اوو ببخشید باید آهنگه بره تو مغزم..چطور؟ _هیچی ریچل کاری نداره اگه توام عجله نداری بری خونه گفتم من برم این فروشگاه خریدایی که مامانم لیست کرده بگیرم..#عاا نه مشکلی نیست فقط خیلی دوره؟ _شاید یه بیست دقیقهای طول بکشه#حالا چرا جای دیگه نمیخری؟_پدرم اعتقاد داره بقیه کوفت میدن خوراکمون و فقط اون مغازه کالاهاش خوبه#اها خب باشه مشکلی نیست(خنده)_مرسیی//
عااالی شدد.. دیرتر میرسم خونهه..چه غلطی کردم اومدم با اینا...بعد صحبتمون چان شروع کرد به زمزمه کردن آهنگ یکم که گوش کردم فهمیدم اهنگ Photograph رو داره میخونه من عاشق این آهنگ بودم پس با آرامش به صدای چان گوش کردم..صداش خیلی دلنشین و آرام بخش بود..توی ماشین پر شده بود از حس و حال خوب البته شاید برای من و چان چون ریچل اصلا صحبتی نمیکرد و تکونم نمیخورد..نمیدونم یهو چش شد..شاید بخاطر بودن من ناراحته.. یعنی کار اشتباهی کردم اومدم تو ماشین که منو برسونن؟هوفف ولی خودش گفت...اصلا بیخیال به من چه..چان ماشینو نگه داشت//_زود برمیگردم#اوهوم//بعدش پیاده شد این دوتا چطوری باهم دوست شدن؟چان به این خوش رویی و مهربونی ولی ریچل کاملا برعکسشه البته نمیدونم این دوتا کِرِم رو واسه چی برام گرفت..اما خب دستش دردنکنه..چند دقیقه گذشت ولی چان نیومد حوصلم تو ماشین سررفته بود ریچلم که اصلا تکون نمیخورد و حرفم نمیزد..مُرده؟ چرا اینجوریه؟رفتم جلوتر صندلی نشستم از کنار پنجره سرمو بردم بیرون که ببینمش چشه از آینه کنار ماشین صورتشو دیدم..غرق خواب بود پس بخاطر همونه هیچکاری نمیکرد..فکر کردم مُرده جر.. بچه مردمو کشت/م..شیشه پنجره رو پایین کشیدم و دستمو بهش تکیه دادم و گزاشتم زیر سرم و چهرشو نگاه میکردم..چقدر پوستش و موهاش خوشگله همشون سفیدن خوشبحالش اگه لباش درشت و صورتی نبود با یه مُرده و روح فرقی نداشت اخی گربه سفیدد..
4 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
17 لایک
پارت بعد کوووووو؟؟
قربونت بشم یروز دووم بیار فردا میزارم به زود زود عادت نکنین:/😂
دیگه عادتمون دادی رفت
پارت بعدیوووووووو میخاااااامممممم ااااااااااا🗿من فردا امتحان دارم و قراره مامانم بیاد بپرسه و منی که دارم داستان میخونم...😂
باشههههه...خودمم امتحان فیزیک دارم هیچی نخوندم🗿✌🏻
آفرین که زود به زود میزاری
داوشمی
پرفکت
عالی بوددددد
arigato:)
بیا اخرش اینجور تموم شه
چان و ریچل به خوبی و خوشی با هم زندگی کردنننن3>>>
اونوقت جیگرطلا یکم کلیشه ای نمیشه بنظرت عزیزوم؟مونده تا محتویات درون مخ منو بفهمیننن
خیلی قشنگه داستانت 🗿🤏
تروخدا چان و کاترین بهم برسننننننننن🗿💜
آریگاتوಥ_ಥ
چیزی که هیچ کدوم از بچه ها خوششون نمیاد😂حالا ببینم چی میشه:)
نهههههه:/
حالا چی میشه داستان متنوع بشهههههع😂
خیلی هم ارههههه🗿
عالیییییییییی
کوماوووو
به تست «پیش بیتی های کی پاپ 2023»سر بزنید پشیمون نمیشین:>✨.
گووووووددد
گودرتتت
ولی میدونستی شعور و شخصیت تو خداستتتتتت
ی داستان رو که شروع میکنی هم خوب مینویسی هم زود میذاری
فایتینگ
پارممممم داوشمی جر
شاید بخاطر اینه اینارو از قبل نوشتم و میخواستم شمارو به تهیونگتون برسونم😂
هقققق تهیونگگگگ