بالاخره مدرسه تموم شد ددشتم از کلاس میرفتم بیرون که ایزاوا گفت نرم چون کارم داشت وقتی همه رفتن نشستم روی میز اول. ایزاوا:((اینجا به کسی نگو با دابی دوستی.))با عصبانیت بهش نکاه کردن،ساشا:((باشه پس به شرطی که تو هم بهم گیر ندی
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)