هرمیون: اوکی دختر . چرا جوش میاری ؟ چند ساعت بعد ... یکم حالم گرفته بود و این کاملا مشخص بود . رفتم یکم استراحت کنم . راستش اصلا تو دروغ گفتن خوب نبودم . پانسی : بچه ها من میرم یکم استراحت کنم . هرمیون : مطمئنی ؟ پانسی : ا... آره . نگران نباشید. رفتم تو اتاقم. روی میزم یه نامه بود . کنار دریاچه منتظرتیم . ساعت ۸ دیر نکنی .هری ، رون ، هرمیون ، جینی. ساعت ۵ دقیقه به ۸ بود و من باید سریع حاضر میشدم . دستمو کردم تو کمد و هر چی اومد تو دستمو پوشیدم . ( استایل پانسی 👆)
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
22 لایک
اولین لایک. اولین کامنت💚
حمایت؟
پارت بعدی تا نزدم با شمشیر دچیتا از وسط دو شقت نکردممممم🗿💪
پارت بعدییییبیی
عالی بود 💚
💚💚💚
عالیییییی
مرسییییی
عالیییییییی
تنکککک