
Story of jujutsu kaisen with you
وایولت: انو انو انووووو سنسه....گوجو: چیشده باز، باز چه خرابکاری کردی؟...وایولت:خرابکاری؟سنسههه از من بعیده @-@،سنسه میگم خبریه هعی تند تند دانش آموزش اضافه میشه؟@-@....گوجو: نه، برو بشین سر جات تا دانش آموز جدید بیاد......کمکم دانش آموز جدید اومد.....کیوشی:های واتاشیوا کیوشی اوسامو دس یوروشکو....وایولت: انو انوو کیوشی سان با گوجو سنسه نسبتی داری؟......کیوشی: نه برای چی؟.... وایولت: آخه هر دو تاتون موهاتون سفیده@-@......گوجو: چرا سیر رو به شقیقه ربط میدی =/.......وایولت: چیه خب راست میگمممم......گوجو: خلاصه که با کیوشی در نیوفتین میزنه به هفت روش سامورایی جرت_نه چیزه به هفت روش سامورایی میزنتتون....وایولت: حالا که اینطوریه میشه_......گوجو: نه.... وایولت: چی نه اصلا فهمیدی میخوام چی بگم؟....گوجو: آره میخواستی بگی بیاد پیشت بشینه....یوجی: سنسه داری حرفه ای میشی ها.....نوبارا:دمت گرم سنسه اوسامو چان رو از خطرات احتمالی نجات دادی....گوجو: خب کیوشی میتونی بری روی اون صندلی کنار ماکرو بشینی.....{از زبان نویسنده ی جذابتون}....کیوشی رفت و کنار ماکرو نشست.... نوبارا: چطورین خوشگلا؟( ͡° ͜ʖ ͡°).....وایولت:سنسههههه نوبارا مشکوکه من اعتراض دارم....کیوشی: قضیه چیه؟....
وایولت: هیچی خوشگله چشم عسلی シ︎.....نوبارا: سنسه من اعتراض دارم، وایولت داره با کناری من ل*اس میزنه.....گوجو: اعتراض وارده..... وایولت: میام میزنمتون هاا....گوجو: خیلی خب بسه دیگه پاشین برین ماموریت، یکم چیز جدید یاد بگیرید بدبخت های ضعیف......کیوشی: ولی هنوز جلسه ی اوله کههه.....ماکرو: برای منم همینطور.....گوجو: وایولت شمارو به اهده میگیره..... ( ͡° ͜ʖ ͡°).....وایولت:*خنده های فشاری*......یوجی: سنسه وایولت فشاری شده سوار قوری شده......وایولت: بابا چقدر تو نمکی اخه یوجی ಠ_ಠ......ماکرو:موافقم.....گوجو: کیوشی بعدش بیا پیشم کارت دارم....وایولت: سنسهههههه توی روووززز روووشن؟؟؟؟؟، خجالللت نممیکشی؟؟؟؟....یوجی: سنسه ازت انتظار نداشتم.....نوبارا: *نگاه تاسف امیز*....کیوشی:*قرمز شدن*.....گوجو: بچه ها جون میخوام بهش یک صلاح بدم......ماکرو: به منم بده بدو.....گوجو: حتما دیگه چی ؟@_@.....
{از زبان نویسنده ی گلتون}.....همه به طرف بیرون هنرستان رفتم، از اونجایی که کیوشی و ماکرو تازه اومده بودن گوجو باید به اونا یک صلاح میداد تا ببینه چطوری میتونن خودشون رو قوی تر کنن....گوجو: خب میخوام بهتون یک شمشیر بدم امروز که رفتین ماموریت هیچ کاری نمیکنید اگر هم دید توی خطر هستید فقط فرار کنید، ولی سعی کنید به یوجی، نوبارا، مگومی و وایولت نگاه کنید که چطوری با نفرین ها مبارزه میکنن......کیوشی و ماکرو: هایی......گوجو: خب کیوشی بهت یک شمشیر معمولی رتبه ۳ میدم فعلا چون زیاد بلد نیستی با همین کار کن و تو ماکرو بهت یک کاتانا میدم با توجه به قدرتت زیاد یه کارت میاد.......کم کم کیوشی و ماکرو به جمع وایولت و بقیه پیوستن و رفتن سر صحنه ی ماموریت، یکم اطلاعات از قبل بهشون داده شده بود برای همین زیاد نگران نبودن فقط باید چند نفر رو پیدا میکردن....وایولت:خب کیوشی تو با من بیا و ماکرو تو با مگومی برو به یوجی هنور یکم شک دارم که بتونه خودشو کنترل کنه و نزاره ساکونا بیرون بیاد....کیوشی:ساکونا؟.....وایولت: آره، از ماموریت اومدیم براتون توضیح میدم، خب کیوشی بیا بریم......ماموریتشون توی یک استخر قدیمی بود از این استخر های راه رویی ی اتاقی.....کیوشی: اینجا زیادی ترسناکه .... وایولت: آره من دیشب یک خواب ترسناک دیدن که مکانش شبیه اینجا بود....کیوشی: درکت میکنم حتما زیادی ترسناک بوده @-@.....وایولت: آره میدو_کیوشییی پشت سررررت ......{از زبان وایولت}..... واکنش کیوشی سریع بود و تونست خودش رو پشت سر من قایم کنه، از اونجایی که اولین ماموریتش هست من باید فعلا ازش مراقبت کنم، نفرینه عجیبی بود بدو بدو به طرف کیوشی رفت، تونستم خودم رو سریع جمع کنم و با استفاده از یک تیکه چوب که دم در استخر پیدا کرده بود نفرینه رو هل بدم عقب، برگشت عقب این دفعه به طرف من حمله ور شد دستاش رو به طرفم دراز کرده بود با استفاده از چوبی که توی دستم بود محکم به دستاش ضربه زدم و سریع دویدم عقب و یکم مکث کردم تا به سمتم حمله ور بشه، وقتی حمله ور شد بدو بدو به سمتش دویدم وقتی داش میومد نزدیکم چوب رو روی زمین احرم کردم و پریدم بالا ی سرش و با چوب محکم روی سرش کوبیدم تا بیهوش شه......کیوشی: سوگههههه(برای کسایی که نمیدونن سگه به معنی معرکه و اینه هست)...... کیوشی: واووو حتی از انرژی نفرینت هم استفاده نکردییی....
@پایان این قسمت@ سعی کردم این پارت رو جبران کنم یکم زیاد ترش کنم...🤧دیگه دارم منقرض میشم کم کم 🦖
خب میخواستم درباره ی روزایی که پارت میزارم صحبت کنم، خب من هر روز پارت نمیزارم البته مشخص نیست بعضی روزا هر روز پارت میدم بعضی وقتا یک روز در میون و اینا کلا نمیتونم یکروز رو مشخص کنم که اون روز پارت میزارم 🤧چون مثلا یک دفعه بهمون میگن که امتحان دارید یا میخوان نمرات رو وارد کنن توی کارنامه ی ماهیانتون برین درس بخونید برای امتحانات و اینا 🚶🏻♀️...
مرسی که تا اینجا با من بودید تا قسمت بعدی بای بای^^
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
قبلا هم تستچی بودی درسته؟
چرا پارت نمیدییییییییییییییییییییییییییی 🥲💔💔💔
ببخشید 🥲🥲🥲 انقدر امتحان داشتم این هفته ته اصلا وقت نمیکردم سعی امروز امروز یا فردا پارت رو بدم🥲
اوکییییییییییییییی عیب ندارههههههههههه ^^ 💖💖💖💖💖
یه هفته گذشتتتتتتتتتتتتتننتتت
واقعا متاسفم بچه ها این هفته ما هر روز امتحان داشتیم تازه الان گوشی رو بعد از یک هفته باز کردم سعی میکنم امروز یا فردا پارت رو بنویسم بازم معذرت میخوام
فدا سرت
فور حمایت ازتتتتتت ^^ 💖
مرسیییییییی ❤❤^^
20
19
18
17
16
15