گردو ی شانس چیست؟🤣🤣

عملیات دز.دی اغاز شد! خانم گل، هستی و ᵐⁱˡˡʸ 🕶️ رفتن تا طعم های عالی را بدز.دند. ᵐⁱˡˡʸ 🕶️ دم در عمارت ممد خان نگهبانی داد خانم گل و هستی وارد عمارت شدند😁 عمارت خالی خالی بود درروبروی انها اتاق ممدخان قرار داشت ولی ناگهان........

Kim Sujin طرفتار ممد وارد شد! (نویسنده:از اینجا مکالمه هست و من صحبت نمی کنم) Kim Sujin: هی کجا کجاا؟ خانم گل: ما میخواستیم ...میخواستیم... هستی: ما میخواستیم با ممد خان کبیر صحبت کنیم! Kim Sujin: ولی ... شما که ممدی نیستید من شما رو توی جلسات مخصوص ممدیان ندیدم🤣🤣🤣 خانم گل: خب.... خب... ما تازه ممدی شدیم! Kim Sujin: یعنی قبلا جزو حنایان بودید؟؟ (با حالت حمله) هستی: نه نه! ما قبلا طرفتار هیچکس نبودیم! بی طرف بودیم! خانم گل: اره درسته!

Kim Sujin شک کرده بود و می خواست حمله کنه از توی کمر بند قسمت پشتیش یواشکی برداشت و خواست با چاقوش به خانم گل و هستی حمله کنه ولی.......

خوب این پارت هم تمام شد💕 کسانی که درخواست دادن ولی این پارت نبودن چون اسلاید کم بود نشد بیان ولی حتمااا پارت بعد هستن