ناظر منتشر کن🙁🙁
💙 میفهمید ،💥💓💘🖤🍃...... ،ی صدا اومد سریع تبدیل شدم 💙آدرین چیزی نیستن ،از زبان مایکل:💛مارسل نمیخوای سرت رو بیاری بالا دو دقیقه منو ببینی؟🍃نه چون تو مادر بچه ی مایکلی 💛ن....💙الان نه آدرینا ،از زبان مرینت:داشتم گریه میکردم که ماریان از در پشتی اتاقم اومد داخل اومد پیشم نشست 💖ملینت جوبی؟❤️خوبم عزیزم 😢 💖جرجه نچون دیه🥺 ❤️باشه😊 💖ملینت میجه بازی چونیم؟❤️آره چرا که نه!؟😊 ،از زبان مارسل: گوشیم زنگ خورد جواب دادم {🌼سلام آقای دوپنچنگ 🍃سلام خودمم بفرمایید 🌼تسلیت میگم مادر و پدر شما تو ی تصادف از دنیا رفتن 🍃چ چ چی؟} گوشی از دستم افتاد😥 🍃نه نه این امکان نداره😰 💛چیشده مارسل ؟😥🍃م م ما مان ب بابام 😢💛🖤💓💥💙😨😥😞تسلیت میگیم 🍃الان من چطوری به مرینت بگم؟😢 🍄سلام 💙پدر؟🍄به به عروس گلم آدرینا 💛م من عروس شما نیستم ،آدرینا اومد پیش من دستم رو گرفت 🍄ااااا چرا ؟از زبان مایکل:با آدرینا رفتیم روبه رو ی پدرم 💙بابا خودت رو نزن به اون راه 💛شما مگه منو تهدید نکردین گفتید اگر با مایکل نباشم مارسل رو میکشید من به خاطر عشقم به مارسل با مایکل بودم 🖤💘💥💓😨 🍃تو که از مایکل بچه داری 💛نه خیر بچم از توعه اون روز گفتم از مایکل چون اینجا نیاز بود بگم ،پدرم تفنگش رو در آورد روبه من گرفت 🍄من گفتم باید چیکار کنی ولی .... 💙تو هم من هم آدرینا رو از کس هایی که دوست شون داریم جدا کردی امروز و همین جا همه چیز تمومه
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
آاجی خیلی خیلی دلم برات تنگ شده بود 😢❤💐💗🌌
عالی بود .