
I Love you*******

مری:خب پس به سایتت وارد میشیم تیکی:باید توی مانیتور من انجامش بدی که خودم به صئورت کامپیوتری لینکش رو از قبل دانلود کردم مری:اووو چه جالب حالا کارمونو شروع میکنیم (نیم ساعت بعد)مری:هووو تمام شد و افتاد روی تخت یهو مری:وای باید وسایلمو بچینم شروع کرد به چیدن وسایلش

اول یه شلوار پاتیناژ و لباس زمستونیش که یه خرگوش کیوت داشت رو گذاشت بعد یه کاپشن گربه ای با رنگ صورتی و سیاه بعد لباس مخصوص ژیمناستیکش که 5تا رنگشو داشت(رنگ هاش=صورتی-ابی-سفید-زرد لیمویی-قرمز خیلی پررنگ)ولباس تکواندوش و کمربندهاش(مری الان کمربند سیاه یعنی اخرین کمربنده ترتیب کمربند ها تکواندو سفید-زرد-سبز-ابی-قرمز و سیاه رو گذاشت توی یه اویز)

(بعد یه لباس ابی کمرنگ گل دار و دوتا لباس پفی و یه گردبند طلای سفید که از مادرش به ارث برده بود (عکس اسلاید بالا)) و دوتا النگو طلا و یه انگشترش و 3تا گوشواره ی طلاشو گذاشت توی صندوقچه ی با رمزش بعد لباس مخصوص تمرینش که با جلیقه ی مخصوص بود رو گذاشت که رنگش صورتی بود و بعد لباس پلیسش که مخصوص بود رو تمیز توی کاور گذاشت بعد کش مو ها و دستبند ها و لوازم ارایشش رو روی میز چید

بعد عکس پدر و مادر و خواهرشو خاطراتشو گذاشت توی صندوقچه ی مخصوصش بعد شونه و کش موها و اتکلن واز این چیزها برای کسایی که اسم دارن و گذاشت توی جعبه چون جا نمیشد بعد چون زمستون بود چوب گذاشت و شومینه رو روشن کرد بعد یه مانتو پوشید و رفت پایین چون وقت ناهار بود(کارش 3ساعت طول کشید اما هنوز کمیش مونده بود )ناهار خوری شلوغ بود کل ادم بود که شتر با بارش گم میشد

الیا:اووو مری 1ساعته دنبالتم پیدات نکردم مرینت سکوت کرده بود الیا:ناراحت شدی؟حالت خوبه؟ مری:اره بابا اتاقمو تمیز کردم خستم الیا:نه یه چی شده بگو مری:بسه الیا:معلومه راس راسکی یه چی شده نکه به خاطر همین ادرین است بابا ولش این مغرور بود از قبل مری:اره خب ممنون گفتی الیا:از دست تو بعد نینو اومد:سلام الیا و مری:سلام نینو:از اشنایی تون خوشبختم خانوم مرینت مری:ممنونم من هم همینطور
ادرین از اون ور با غذا برگشت دست نینو رو گرفت:بیا بریم نینو:بابا داشتم اشنا میشدم ادرین:لازم نکرده نینو :حداقل بزار الیا رو ببینم ادرین:می خوای زیارتش کنی؟نینو:بابا تو د.و.س.ت د.خ.ت.ر نداری زر مفت نزن ادرین غذا رو گذاشت روی میز ادرین:میزنم تو دهنتا نینو:بزن من سیخ کبابت میکنم ادرین:بی شعو نینو:ادامش؟ادرین:ببین هردوتا تونو نابود میکنم نینو:تو غلط میکنی اصلا من میرم توهم اینجا بکپ

ادرین:حالا قهر نکن بعد میره دست نینو رو میگیره و میگه غلط کردم نینو:باشه فقط دیگه تکرار نشه مفهوم؟ادرین:باشه نینو:حالا شد مرینت و الیا هم داشتن توی صف به کارای نینو وادرین نگاه میکردند مری:من تهش نمیدونم این ادرین موشه یاشیر لیا:ولش غذا رو کجا بخوریم؟مری:توهم فقط به فکر غذاییا الیا:چون گشنمه مری:بیا اتاق من الیا:باشه عشقم مری:لوس نکن خودتو الیا:باشه عشقم
الیا:تو برو بشین من میگیرم مری:نه الیا:خسته میشی مری:باشه درین وقتی دید مری نشست رفت سمتش و گفت :تنهات گذاشتن کوچولو مری:اولا من کوچولو نیستم دوما الیا رفت غذا بگیره به من گفتت بشینم مفهموم ادرین:من حوصله کل کل باهاتو ندارم مرینت تو دلش(بزنم توی دهنش الاغ گالابی)مری:جوابی برای گفتن نداری زر نزن ادرین اومد چونه ی مری رو گرفت:هرجور میخوای فکر کن ولی اینو بدون من حوصله ی کل کبل با بچه ننر را روو ندارم خرفهم شدی؟مری:منم حوصله ی کل کل با ادم الاغ و خر و دیوونه ی مثل ترو ندارم گلابی فهمیدی شلغم؟

ادرین:شیطونه میگه بزنم از هفت جا نصف شی اشغال مری:اشغال خودتی و جدت گلابی بعد اگر جرعت داری بزن ادرین:دیوونه مری:گلابی!ادرین:اشغال مری:شلغم وهمینطور ادامه دادن که ادرین گفت:خیلی خری مری:تو هم خیلی الاغی! بعد ادرین دستشو بلند کرد که بزنه مری جونم دستشو گرفت یه ملت داشتن نگاه میکردن ادرین:دستمو ول کن هویج مری:نکنم چی میشه الاغ؟ بعد مرینت با پاش یه لگد زد تو شیکم ادرین
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بعدیییییییییییییییییی
چشم
مثل همیشه بهترین
ممنونم
دوتا دیگ هم میزدش قشنگ عصلش سر جاش بیاد 🤣
عالی بود
اره
💚💚💛💛
عالییییییییییییییییییییییییییییی
تنکسسسسسسسس