
🤍Sweet love🤍 🤍part1🤍
مرینت:بیدار شدم و دست و صورتمو شستم ، چه عجب امروز زود بیدار شدم خودمم تعجب کردم ،رفتم پاین و به مامان و بابام سلام دادم...مرینت:صبح بخیر مامان صبح بخیر بابا...تام و سابین: صبح بخیر عزیزم...تام: مرینت تو بالخره یه روز زود بیدار شدی😂...سابین: تام اذیتش نکن😂ولی راست میگه...مرینت:من خودمم تعجب کردم😂 من برم تا دیرم نشده خداحافظ مامان خداحافظ بابا...تام و سابین: مواظب خودت باش عزیزم...توی راه بودم و سرم پایین بود حواسم نبود که یه دفعه احساس کردم به یه چیزی برخوردم سرمو بالا
سرمو بالا آوردم یه پسر بود که تقریبا یکم از من بلند تر بود موهای سیاه و نوکش آبی بود و یه گیتار دستش بود...بهش گفتم : واقعا متاسفام...لوکا:خواهش میکنم ، افتخار آشنایی با چه کسی رو دارم؟ ... یه خنده ی آرومی کردم و گفتم: مرینت دوپن چنگ هستم ،و شما؟...لوکا:من لوکا هستم...مرینت: وای شما برادر جولیکا هستید؟... لوکا:میتونی راحت صحبت کنی آره حالا هم باید بری تا دیرت نشده،من رفتم...مرینت دست تکون داد و رفت سمت مدرسه...
آلیا:چه عجب دختر تو یه بار زود اومدی😂...مرینت:هاهاها خندیدم...آلیا:بریم کلاس شروع شد..مرینت:بریم ، وای خدای من آدرین هر روز خوشگل تر میشه🤤نه مرینت خودتو جمع کن اون نباید بفهمه ولی اون عالیههه(مرینت😳)...آخرای درس بود که آقای دانمارس اومد و گفت : بچه ها ۳ روز دیگه قراره بریم شانگهای اما قبلش حتما از خانوادتون اجازه بگیرید...آدرین به نینو گفت:بابای من حتما نمیزاره بیام ... نینو:نگران نباش آدرین من مطمئنم یکی میتونه راضیش کنه...آدرین:ولی حرف همیشه حرف اونه:(...مرینت:شنیدم که آدرین گفت باباش نمیذاره بیاد و نینو گفت مطمئنه یکی میتونه راضیش کنه
آلیا:هی مرینت وقتشه خودتو به آدرین ثابت کنی😂...مرینت:آلیااآاااا...و همه ی کلاس به مرینت نگاه میکنه...مرینت:معذرت میخوام😅...زنگ خورد و من داشتم از مدرسه میرفتم ییرون که دیدم لوکا جلوی در وایستاده رفتم و بهش سلام کردم...(مرینت=&،لوکا=+)&سلام لوکا...+سلام ماری...&منتظر جولیکایی؟...+نه اون با ناتانیل میره...&نا...نا...تانیللل؟....+آره مگه خبر نداری با هم 🤞🏻 (و انگشتشو اینجوری میکنه)&پس چرا به ما نگفته...+من خودمم دیروز فهمیدم...&😂😂...+چرا میخندی...&مثلا داداششی😂...+خب خودت که میدونی جولیکا خیلی کم حرفه...من خودم دیروز کنار رود سن دیدمشون...
&واو...+حسودیت شد😁...&نه مرینت و حسودی پوفف...+مرینت&بله+میای بریم بستنی بخوریم؟&معلومههه...+من امروز یه آهنگ جدید نوشتم...مرینت با ذوق:واقعاااااااا میشه بخونی خواهش میکنم...+باشه ولی اول بریم بستنیامونو بخوریم بعد...&باشه...+&سلام آقای آندره...آندره:سلام بچه ها...&من توت فرنگی و بلوبری میخوام ... +منم بلوبری ... آندره:اینم برای شمت...+&ممنون...&خب قول دادی که آهنگتو بخونی....+مرینت تو اولین نفری هستی که اتقدر اشتیاق داره تا زودتر بشنوه...&واقعااا +آره...(لوکا آهنگشو میخونه و گیتار میزنه)&وایییی خدای من واقعا قشنگ بودددد
(منو نکشید لطفا منم به شدت طرفدار شیپ آدرینتم از پارت 2 نقش آدرین به پررنگ میشه🔪😂)آدرین:داشتم سوار ماشین میشدم که دیدم مرینت و یه پسره دارن حرف میزنن و میخندن یکم رفتم جلو دیدم برادر جولیکاعه لوکا، به گوریل انگوری گفتم امروز با کاگامی تمرین دارم تو برو ... گوریل انگوری اول مخالفت کرد و گفت پدرم نمیزاره منم گفتم مسئولیتش با خودم(جو.وووون بچمون مسئولیت پذیره😂😂)و بعدشم رفت...دنبالشون کردم دیدم بستنی گرفتن و اونجا نشستن لوکا هم برای مرینت یه آهنگ خوند و مرینت معلوم بود خیلی خوشش اومده و چشاشو بسته بود و گوش میداد مرینت فوق العاده ترین دختره که تاحالا دیدم(جوون🤤😂به جون گفتنای من وسطش عادت کنید با تشکر😂🙇🏻♀️) باید توی این زمانی که شانگهاییم با مرینت صمیمی تر بشم(جوون🤤😂)رفتم جلوتر و به بهانه ی اینکه اومدم بستنی بگیرم اومدم پیششون...(مرینت=&،آدرین=#،لوکا=+) # اهممم بچه ها میتونم اینجا بشینم...&+حتما...&آدرین اینجا چی کار میکنی؟(اومده بینتون فاصله گذاری کنه😂)#هیچی اومدم بستنی بخورم...+بچه ها من دیگه میرم کار دارم باید برم دنبال جولیکا...&#باشه 👋🏻👋🏻...#مرینت &بله # تو تا حالا از کسی خوش*ت اومده؟
بچه ها لطفا حمایت کنید من تازه اومدم تستچی 🙇💜
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)