پارت یک آمددددد
🌸روایت مرینت🌸
"مرینت بیدار شوووووووو!" این صدای تیکیه که داره منو صدا میزنه. به سختی از تخت اومدم پایین و به ساعت نگاه کردم. دیرم شدددددددددد!!!!😨سریع لباسم رو پوشیدم و وسایلم رو گذاشتم. میخواستم گوشیم رو بردارم ولی دست زیگی بود. مرینت:"زیگی گوشیم رو بده!" زیگی:"نمیدم چون میخوام بیشتر با گوشی آشنا بشم." مرینت:"ولی الان دیرم شده!"
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
30 لایک
دختره
تریکس دختره
اوکی
زیگی؟ عالیبود🗿💖
عاجی میشی
نازی13 کرمان و شما
مرسی
مهراوه ۱۲ تهران
میشی ننصم🌝💖
گفتگو هات رو نبگا کن پشمکم💖🥤
شرایط پارت ۲:
۱۵ بازدید
۲ لایک✅
۴ نظر✅
اوخیییییی
چقد کم توقعی
ولی انصافا رمانت خیلیییییییییی قشنگ بوداااااا
تو پارتای اول کم توقعم ولی بعدش درست میشه🙂
مرسی
منتظرمممممم
میزارممممم
هوراااا