
اینم از این پارت 🥱 اینقدر خوابم میاد خسته شدم 😴 از ساعت 6 صبح بیدارم تا ساعت 2 شب تا برای شما تست بسازم هعی قدر جی کی تون رو بدونین
* میشه به منم بادکنک بدی..... فروشنده : پول داری...... * بابام داره..... فروشنده : به بابات بگو بهت پول بده.... * باشه الان میام.... وقتی جین هو خواست پیش پدرش بره راه گم کرد....... * بابا کجایی.... (با گریه) ... بابا بابامو می خوام بابایی..... کسی نبود به دختر بچه اهمیت بده یا کسی نبود دلش براش بسوزه ولی ...... _ چیشده کوچولو چرا گریه می کنی..... * بابامو گم کرده ..... _ اشکالی نداره دستت رو بده به من بریم دنبال بابات بگردیم نظرت چیه..... * وایی مرسی خانم..... _ زود اشکاتو پاک کن تا بابات رو پیدا کنیم.... جین هو اشکاشو پاک کرد و دست خانم نا اشنا رو گرفت ..... _ خوب بابات چه شکلی هستش.... * خوب بابام شونه هاش درازه قدش هم بلنده موهاش هم رنگ بنفش و صورتیه حتی جذابه
_ اوه اوه چه بابایی داری تو پس بگو چرا اینقدر خوشگلی..... * بابام منو هندسام صدام می کنه...... _ اییییی خوشگل من تو چه قدر نازی.... جین هو لبخندی زد..... + خوب جین هو اینم از جین هو..... جین هو عروسکش اینجاست اما خودش کو ..... بستنی ها از دست جین افتاد عروسک جین هو رو برداشت و شروع به گشتن کرد....... + ببخشید اقا شما این دختر بچه رم ندیدن دختر منه..... نه ندیدم..... + یکم دقت کنید شاید جایی دیده باشین.... گفتم که ندیدم...... +ببخشید خانم شما این بچه رو ندیدین ...... جین گشت و گشت اما جین هو رو پیدا نکرد
( با بغض)+ مگه میشه ندیده باشن اخه کجا رفت الان چیکار کنم اونم بدون جین هو...... خدا جنی رو ازم گرفتی حداقل دخترمو ازم نگیر...... _ متاسفم کوچولو نتونستم بابات رو پیدا کنم..... ( با گریه) * اما من بابامو می خوام ..... _ هیییس گریه نکن پیداش می کنیم الان دیر وقته بریم خونه من فردا دنبال بابات میگردم باشه.... جین هو سرشو به مثبت تکون داد و همراه خانم ناشناس به خونش رفت..... _ اسمت چیه پرنسسم
* اسمم جین هو عه...... _ اسم منم سوجین هستش می تونی منو..... * میشه مامان صدات کنم..... _ چی چرا..... * اخه خیلی شبیه مامانمی من حتی تا حالا مامانمو از نزدیک ندیدم..... _ منظورت چیه..... * بابام میگه مامان رفته یه جایی خوب که منو هر روز یواشکی نگاهم میکنه...... میشه مامان صداتون کنم....... _ البته که میشه..... تفلکی یعنی باباش تنهایی دخترشو بزرگ کرده . ..... پلیس : خوب نگران نباشید اقای کیم به شون میگم که دنبال دخترتون بگردن...... + لطفا سریع پیداش کنید معلوم نیست الان توی چه وضعیتیه....پلیس : بهتره برین خونه ........نامجون به سمت جین اومد دستشو گرفت و اونو بیرون برد...... نامجون : اروم باش جین پیدا میشه..... + اخه چرا همه ی بلا ها برای من اتفاق میوفته جنی رو از دست دادم الان الان پرنسسمو ..... تهیونگ : هیونگ شاید یکی پیداش کرده باش ازش داره مراقبت می کنه ...... + توی این دنیا معلوم نیست کی دشمنته و کی دوستت
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
تخمه در حال ذوق ...
میدونی چرا نمی تونم پروف بذارم
نهه😐😭
عزیزم زنده ای؟(
زندم اما این نقشه کشی ها نمیذارن
از فردا شروع می کنم به گذاشتن پارت های جدید
و فیک هایی که برسی نمیشن رو پاک می کنم و داستان جدید شروع می کنم
چرا نمی تونم پروف بذارم ؟
میشه بهم بگی
میشه پارت بعد رو بزارییی
پارتبعدددددددد
چراحسمیکنماونزنهکهجینهوروپیداکردهجنیه؟:/
پارت بعدی حاجی پیر شدیم🗿
متاسفم شاید خیلی دیر بزارم چون واقعا کلی امتحان و طرح دارم باید انجام بدم
باش😭🤧
حتی بعد از دو ماه اومد تستچی کلا یه وضعی واقعا
میدونم اخه خیلی درس دارم
طراحی ها نقشه کشی ها
نمیخواییب بزاریبی
بخدا اینقدر سرم شلوغه نمیشه پشت سرم هم امتحان دارم باید کلی طرح بکشم کلا وضعم خیلی افتضاحه
پارت بعدی رو زود بزار لطفا
دلم برای جین کباب شد
چرا 😐🐰🥕
نمد😂😐
😂🐰🥕