
سلام عزیزم❤ میراکولوس اسم ایتالیایی میراکلس هست. امیدوارم از داستانم خوشت بیاد❤😍
مرینت : چند سال پیش عشقم رو به آدرین اعتراف کردم. آدرین من رو رد کرد و از اون موقع من انگار افسردگی گرفته بودم😕 نمی تونستم آدرین رو فراموش کنم😑 هر شب خوابش رو می دیدم. با گریه و .. از خواب بیدار می شدم. صبح شده بود. تیکی من رو از خواب بیدار کرد. تیکی : مرینت مدرسه شروع شده.😑 نکته : مرینت چون آدرین ردش کرده بود مدرسه ش رو عوض کرده بود😩 ناگهان ....
دوباره مرد کبوتری شرور شده بود. مرینت : هاک ماوث خسته نشد این قدر شرورش کرد😑😩 اول صبح تبدیل شدم و رفتم. کت نوار هم اومد. از لاکی چارم استفاده کردم و نیاز به پنجه ی برنده داشتم .به کت نوار گفتم که آماده شو. بالاخره شکستش دادیم. اون آقا بهمون گفت معذرت میخوام هر وقت اتفاقی برای کبوتر ها بیفتد من شرور میشم. لطفا بیاد تا براتون بستنی آندره بخرم. کمی زمان داشتیم برای همین قبول کردیم.
وقتی بستنی رو خوردیم خیلی کم زمان داشتیم. کت نوار من رو به برج ایفل برد. بهش گفتم کت چیکار میکنی؟ نکته : کت نوار عشقش رو به لیدی نگفته. کت : توی دلم گفتم چه طور عشقم رو بهت اعتراف کنم. من عاشقتم. بدون تو نمیتونم. بعد بلند گفت هیچی لیدی باگ معذرت میخوام. لیدی : پس من برم دیگه . داشتم میرفتم که یهو یه چیزی داخل چشم های کت دیدم.....😯
یه برقی داشت. برای اولین بار به نظرم چشم هاش خیلی زیبا بودن. با خودم گفتم من که عاشق آدرین هستم نه کت. رفتم خونه. خیلی خسته بودم. خوابیدم. صبح انگار حالم بد بود. گفتم تبدیل بشم و برم هوا بخورم. تبدیل شدم و رفتم. کت نوار رو دیدم. داشت یک گل رو پر پر می کرد. نکته : مثل قسمت منجمد ساز که کت نوار شمع ها رو فوت می کرد. رفتم پیشش ازش پرسیدم که چیزی شده چرا گل رو پر پر می کنی؟ گفت هیچی نشده بانوی من رفتم خونه که یهو....
خوابم برد. صبح پاشدم به تیکی گفتم من دیشب خواب کت رو دیدم. چرا؟ تیکی گفت : حتما عاشقش شدی😂 من گفتم نه فقط آدرین رو دوست دارم. تیکی خندید. رفتم کنار پنجره گفتم من بین لوکا و آدرین و کت نوار موندم . نمیدونم باید چیکار کنم. آدرین که یکی دیگه رو دوست داره. من سریع آماده شدم و رفتم مدرسه.😩
آدرین : پلگ به نظرت لیدی باگ من رو دوست داره؟ پلگ گفت نمیدونم یکم کممبر خورد. آدرین : من امروز به لیدی باگ عشقم رو اعتراف میکنم. دیگه نمیتونم توی خودم نگه دارم.تبدیل شدم. و رفتم برج ایفل. به لیدی باگ پیغام دادم که هر وقت تونستی بیا برج ایفل باید یک چیز مهم رو بهت بگم.❤رفتم گل ، شمع و..... خریدم؟ روشن کردم که لیدی خوشش بیاد. مرینت : از مدرسه برگشتم. به تیکی گفتم : تیکی من از کت نوار خوشم اومده. به نظرت بهش بگم؟ تیکی گفت به حرف قلبت گوش بده. منم تصمیم گرفتم که بهش بگم. تبدیل شدم دیدم چند تا پیغام از طرف کت نوار اومده. بازش کردم نوشته بود که ......... . منم رفتم برج ایفل. اون شب باران میومد. و .....
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نه عکس تستو میگم
نه ، عکس آنشرلی نیست🌹 عکس بهتر پیدا نکردم.
داداش عکست مال انه شرلی هست😐
ببخشید منظورتون من هستم ؟🌹
خوب بود ادامه بده داستانت هیجانی هست.به تست های منم سربزن لایک و کامنت یادت نره
عزیزم من همون لیدی باگم که این داستان رو نوشتم ، مجبور شدم که یکی جدید بسازم و با این جواب شما رو بدم چون رمزم یادم رفته بود. حتما به تست های دیگه م سر بزن و ادامه ی این داستان رو با پروفایل لیدی باگ نوشتم. یک داستان دیگه که درباره ی مریکت و سنتی مانستر هست رو با این پروفایل ( مارال ) مینویسم .
ممنونم عزیزم ❤❣ خیلی بهم انرژی مثبت دادی گلم❤ حتما ادامه میدم و همه ی پارت ها رو نوشتم. فقط ۴ تاش منتشر شده عزیزم💚 حتما به تست هات سز میزنم و کامنت میدم.❣❤
عـــــــــــــــــــالی بود عزیزم 👍👌👏👏
عزیزم من همون لیدی باگم که این داستان رو نوشتم ، مجبور شدم که یکی جدید بسازم و با این جواب شما رو بدم چون رمزم یادم رفته بود. حتما به تست های دیگه م سر بزن و ادامه ی این داستان رو با پروفایل لیدی باگ نوشتم. یک داستان دیگه که درباره ی مریکت و سنتی مانستر هست رو با این پروفایل ( مارال ) مینویسم .
ممنونم عزیزم ❤❣ خیلی بهم انرژی مثبت دادی گلم❤