
خوب بعد از مدت ها تست گذاشتم واقعا خیلی خیلی متاسفم از وقتی رفتم مدرسه نگین چیشده یهو همه ی بیچارگی روی من خراب شد
از وقتی رفتم مدرسه بهمون گفتن تا ساعت 2 مدرسه این 😐🤕 (خدا لعنتت کنه مدیر ) وقتی که تعطیل میشم تا برم خونه میشه 3 بعد اظهر بعدش اینقدر خستم که توان باز نگهداشتن چشمامو ندارم حتی هر روز ازمون امتحان میگرن 😑 طوری که مجبور میشم بخوابم بعد بیدار بشم درش بخونم و غذا بخوره و بخوابم 😐 الان برنامه ی روز نرم اینطوری شده 😐😑 واقعا نمیشه تنظیمش کرد 😐
شوگا: از الان بگم از یکی تبدیل به دو تا شدم پس باید گشنگی بکشین....... * ولی بابا اگه یهو عمو ها تمرین رو بخاطر گشنگی خراب کنن چی..... + هیچی مدیر تنبیه شون میکنه و منم نگاه می کنم ....+ *😂😂😂 ....... * ولی بابا کنسرت تون چی میشه قول داده بودی منو ببری بعدش اگه کنسرت کنسل بشی چی.... جین هو لب هاشو کمی جلو برد...... +واییی هندسام بابا باشه بهشون غذا میدم .... اگه ببینم دوباره غذا رو خراب کردی من میدونم با تو نامجون غذا که هیچی 1 ماه بهت هیچی نمیدم... اینا فقط یه حرف بود جین اینا رو از ته دلش نمی گفت فقط کمی بچه هارو اذیت می کرد * بابا بریم عروسک بگیریم...... + همین یه هفته پیش گرفتم...... جین هو کمی خودش رو کیوت کرد
* اما بابایی من عروسک موخوام....... + از دست تو باشه ولی شب میریم خرید خوبه ........ * اخجون ..... جین دخترشو میزاره پایین..... شوگا: غذا سفارش بدم؟ ..... + هوف اره سفارش بده...... جین هو داخل اتاق باباش رفت..... و به طرف میزی که براش گرفته بود رفت پر از لاک های رنگی با کش های رنگی و چیزای خیلی کیوت داشت یکی از لاک ها رو برداشت و به طرف حال رفت نشست رو زمین تا برای خودش لاک بزنه اما دقیقه نگذشت که هم دستاشو و هم کف زمین رو کثیف کرد.... * الان چیکار کنم به بابا بگم یا دعوا میکنه ( بخاطر همین میگن جلوی بچه دعوا نکنید 😐) چشماش کمی از اشک شد و پیش باباش رفت ..... ( با گریه) * بابایی
+ یااا هندسامم چرا گریه می کنی چرا دستاتو لاکی کردی.... هعی گریه نکن چیزی نشده الان دستتو پاک می کنم .... * بابایی روی زمین هم لاک ریخت الان منو مثل عمو نامی دعوا می کنی...... جین کمی از با نمکی دخترش خندش گرفت...... + نه هندسامم اون عموت هر روز خدا کارش همینه اما تو پرنسس منی پاشو بریم دستتو تمیز کنم بعدش خودم واست لاک می زنم خوبه.... * واقعا.... + پس قبلا ها کی واست میزد 🤨
* تو... + افرین..... دست جین هو و کف زمین رو تمیز کرد و جین روی مبل نشست و دخترشو رو پاش گذاشت...+ خوب دستاتو بده به من... افرین ..... شروع کرد لاک زدن به ناخن های جین هو کمی که گذشت لاک زدنش تموم شد..... + بفرما تموم شد.... فقط دستتو اینور رو اونور نکن که یهو ناخنات خراب میشن..... جین هو سرشو به نشونه ی اره تکون داد دخترش از روی پای جین اومد پایین رفت روی مبلی که جیهوپ نشسته بود نشست ... جیهوپ درحال تماشای فیلم باب اسفنجی بود که جین هو هم بهش ملحق شد
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
جون عمت بگو جنی زندسس
عررربلاخرهگذاشتی!
ولییکاریکنجینهومامانداشتهباشه
درهرصورتعالییییییبود
😂😂😂
مرسی
اره دیگه سعی می کنم بزارم می خوام تمومش کنم ولی نمیدونم با رمان های نصفه چیکار کنم مجبورم پاکشون کنم 😕
عالییی ولی جنی چیشددد
نمیدونم 😐😂😂😂🐰💜🥕